سه شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۴
مقاله

سرمقاله صبح نو/ چین و هندسه جنگ ۱۲ روزه

سرمقاله صبح نو/ چین و هندسه جنگ ۱۲ روزه
اخبار محرمانه - صبح نو / «چین و هندسه جنگ ۱۲ روزه» عنوان یادداشت روز در روزنامه صبح نو به قلم جواد بخشی الموتی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: جنگ ۱۲ روزه رژیم اسرائیل ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - صبح نو / «چین و هندسه جنگ 12 روزه» عنوان یادداشت روز در روزنامه صبح نو به قلم جواد بخشی الموتی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
جنگ 12 روزه رژیم اسرائیل علیه ملت ایران، آزمونی چندبعدی برای سیاست خارجی چین بود. چین که در سالهای گذشته همواره به سمت درگیری در مرزها و فراتر از مرزهایش سوق داده شده است تاکنون خود را در برابر سیاستهای تضعیف کننده آمریکا مصون نگه داشته است، اما مسأله اینجاست که بر اساس برخی از تحلیل ها انتظار می رفت چین در هجوم امریکا و رژیم صهیونی به ایران، نقش‌آفرینی مستقیم یا تعیین کننده غیرمستقیم داشته باشد که براساس سیاست خارجی چین در برابر تله های آمریکا در ماه‌های گذشته رویکردی دقیق نیست. البته مناسبات ایران و چین بیشتر در حوزه اقتصادی معنا پیدا می کند که تعمیق و گسترش آن در پساجنگ تحمیلی ضروری و حیاتی است. برای درک دقیق رفتار چین، می‌توان چهار رویکرد تحلیلی را به‌کار گرفت: ژئوپلیتیکی، اقتصادی، دیپلماتیک و هنجاری.از منظر ژئوپلیتیک، رفتار چین در این جنگ نمونه‌ای روشن از «خویشتنداری راهبردی» بود. مشابه همان سیاستی که در این سالها در برابر تایوان از چین مشاهده کرده ایم. چین به‌رغم روابط نزدیک با تهران و جایگاه خود به‌عنوان یک قدرت جهانی، از هرگونه مداخله نظامی مستقیم یا حمایت سخت‌افزاری از ایران اجتناب کرد. این رفتار ریشه در عدم تمایل چین به تبدیل شدن به یک بازیگر امنیتی فعال در غرب آسیا دارد. 
جنگ 12 روزه رژیم اسرائیل علیه ملت ایران، آزمونی چندبعدی برای سیاست خارجی چین بود. چین که در سالهای گذشته همواره به سمت درگیری در مرزها و فراتر از مرزهایش سوق داده شده است تاکنون خود را در برابر سیاستهای تضعیف کننده آمریکا مصون نگه داشته است، اما مسأله اینجاست که بر اساس برخی از تحلیل ها انتظار می رفت چین در هجوم امریکا و رژیم صهیونی به ایران، نقش‌آفرینی مستقیم یا تعیین کننده غیرمستقیم داشته باشد که براساس سیاست خارجی چین در برابر تله های آمریکا در ماه‌های گذشته رویکردی دقیق نیست. البته مناسبات ایران و چین بیشتر در حوزه اقتصادی معنا پیدا می کند که تعمیق و گسترش آن در پساجنگ تحمیلی ضروری و حیاتی است.
 برای درک دقیق رفتار چین، می‌توان چهار رویکرد تحلیلی را به‌کار گرفت: ژئوپلیتیکی، اقتصادی، دیپلماتیک و 
بازار
هنجاری.
1. رویکرد ژئوپلیتیکی: محدودیت‌های نقش‌آفرینی سخت‌افزاری چین
از منظر ژئوپلیتیک، رفتار چین در این جنگ نمونه‌ای روشن از «خویشتنداری راهبردی» بود. مشابه همان سیاستی که در این سالها در برابر تایوان از چین مشاهده کرده ایم. چین به‌رغم روابط نزدیک با تهران و جایگاه خود به‌عنوان یک قدرت جهانی، از هرگونه مداخله نظامی مستقیم یا حمایت سخت‌افزاری از ایران اجتناب کرد. این رفتار ریشه در عدم تمایل چین به تبدیل شدن به یک بازیگر امنیتی فعال در غرب آسیا دارد. چین در غرب آسیا نیز به دنبال منافع اقتصادی است و بازیگری نظامی می تواند این منافع را به چالش بکشد. چین در غرب آسیا نقش خود را به عنوان «ارتش اقتصادی» تعریف کرده و تاکنون تمایلی به ورود به معادلات ژئوپلیتیکی پرریسک منطقه‌ای نشان نداده است. از سوی دیگر، نبود درخواست رسمی از سوی ایران برای مداخله نظامی نیز فضای مانور چین را محدودتر کرد.
با توجه به رزمایش های مشترک نظامی ایران با چین و روسیه هرگونه مداخله نظامی نیز نیازمند درخواست تهران بود که با توجه به توانمندی موشکی و پهپادی و قدرت تخریب بالا در سرزمین های اشغالی و هدف قرار مراکز حساس نظامی و زیرساختی هرگونه مداخله خارجی می توانست اقتدار و توانمندی ایران را به حاشیه براند.
2. رویکرد اقتصادی: امنیت انرژی به‌عنوان متغیر کلیدی
تحلیل اقتصادی نشان می‌دهد امنیت انرژی برای چین اولویتی غیرقابل مذاکره است. حدود 40 درصد واردات انرژی چین از منطقه خلیج فارس تأمین می‌شود و هرگونه بحران در تنگه هرمز می‌تواند ضربه‌ای سنگین به اقتصاد این کشور وارد کند. از این رو کمک به پایان جنگ اولویت اول سیاست خارجی چین محسوب می شود و اقتصاد چین با هرگونه شوک انرژی با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. به همین دلیل، چین طی بحران اخیر، تمرکز خود را بر کنترل تنش و جلوگیری از گسترش جنگ به حوزه‌های حیاتی انرژی گذاشت. حتی برخی مواضع تند چین در سازمان ملل و سازمان همکاری شانگهای را می‌توان در این چارچوب تحلیل کرد؛ یعنی به‌منظور جلوگیری از بی‌ثباتی ژئو‌اقتصاد منطقه. البته این رویکرد چین برای ایران نیز تعیین کننده است. ایران مهمترین صادرکننده نفت به چین است و در روزهایی که جنگ جریان داشت این روند نه تنها متوقف نشد، بلکه براساس برخی گزارش‌ها افزایش نیز داشته است که این برای اقتصاد ایران مهم و حیاتی است.
3. رویکرد دیپلماتیک: میانجی‌گری فعال بدون عبور از خطوط قرمز
از منظر دیپلماتیک، چین تلاش کرد نقشی فعال در مدیریت بحران ایفا کند. تماس‌های مستقیم وانگ یی با مقامات ایرانی، بیانیه‌های شورای امنیت، ابتکارهای چندجانبه در قالب سازمان همکاری شانگهای و حتی همراهی با روسیه برای ارائه پیش‌نویس قطعنامه آتش‌بس، همگی مؤید این نقش فعال اما محتاطانه است. چین سعی داشت خود را به‌عنوان «میانجی مسئول» و مدافع هنجارهای بین‌المللی در برابر تجاوزگری اسرائیل معرفی کند، بدون آنکه وارد جبهه‌بندی نظامی شود.
با پذیرش این رویکرد و با توجه به جایگاه ایران در معادلات منطقه و جهان این تصور که ایران نیاز مبرم به نقش آفرینی مستقیم یا غیرمستقیم در جنگ داشته است، قابل فهم نیست؛ این رویکرد و تحلیل می تواند در جهت سیاه‌نمایی روابط ایران و متحدینش و به حاشیه بردن قدرت ایران در دفاع از خود باشد.
4. رویکرد هنجاری: حفظ تصویر صلح طلب
از منظر هنجاری، چین به‌شدت به حفظ تصویر خود به عنوان یک قدرت صلح‌طلب و حامی جهان جنوب پایبند ماند. رهبران چین نگران بودند که هرگونه دخالت نظامی در حمایت از ایران، تصویری مخرب از چین به‌عنوان یک مداخله‌گر نظامی به کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین مخابره کند. اصل «عدم مداخله» که از زمان چوئن‌لای پایه‌گذاری شده، همچنان ستون سیاست خارجی پکن در بحران‌های این‌چنینی است.
رویکرد چین در جنگ 12 روزه، حاصل موازنه‌ای دقیق میان منافع ژئوپلیتیک، ضرورت‌های اقتصادی، مسئولیت‌پذیری دیپلماتیک و اصول هنجاری سیاست خارجی بود. به نظر می‌رسد مادامی که متغیر تحریم‌ها پابرجاست و منطقه در وضعیتی پرآشوب قرار دارد، چین به همین الگوی رفتاری محتاطانه پایبند خواهد ماند. البته این به معنای نگاه ابزاری چین به ایران یا تهران به پکن نیست، مناسبات دو کشور بر پایه اقتصاد ادامه خواهد یافت. ایران قدرتمند است بر خلاف رژیم صهیونسیتی که اگر قدرتهای بزرگ غربی به کمک آن نمی آمدند، سرنوشت محتوم آنها نابودی بود.


نظرات شما