سه شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۴
تحلیل ویژه

روایت «فارن افرز» از مخاطرات توهم پیروزی در خاورمیانه

روایت «فارن افرز» از مخاطرات توهم پیروزی در خاورمیانه
اخبار محرمانه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست برای بسیاری در خارج از خاورمیانه، نبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی با ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برای بسیاری در خارج از خاورمیانه، نبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی با ایران همچون روایتی خطی و ساده به نظر می‌‌رسد: دو متحد قدرتمند با ارتش‌‌ها و دستگاه‌‌های اطلاعاتی پیشرفته، در برابر دشمنی که به‌زعم آنها تضعیف شده است. این تصور، ریشه در خاطرات تاریخی دارد؛ از شکست قاطع آلمان نازی گرفته تا تسلیم بی‌‌قیدوشرط ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم. هواداران این نبرد، با استناد به چنین نمونه‌‌هایی، از «تسلیم دشمن» و «ایستادن در سمت درست تاریخ» سخن می‌‌گویند؛ گویی تاریخ در مسیری مستقیم و بدون بازگشت به پیش می‌رود و تنها کافی ا‌‌ست طرف درست را انتخاب کرد. اما برای آنان که خاورمیانه را می‌‌شناسند، چنین نگاهی نه‌‌تنها نادرست، بلکه گمراه‌‌کننده است.
حسین آقا و رابرت مالی 23 ژوئن در مجله فارن افرز با نقد دیدگاه‌‌های ساده‌‌انگارانه درباره پیروزی قاطع آمریکا و اسرائیل در جنگ با ایران و پیامدهای بلندمدت و غیرقابل‌‌پیش‌بینی آن در خاورمیانه نوشتند: خاورمیانه روایت‌‌های تاریخی خاص خود را دارد. در دهه 1970، سرکوب چریک‌‌های فلسطینی در اردن، به تولد گروه «سپتامبر سیاه» و کشته شدن ورزشکاران صهیونیست در المپیک مونیخ انجامید. در سال 1982، اشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی، سازمان آزادی‌‌بخش فلسطین را به تبعید در تونس واداشت، اما در نهایت راه را برای ظهور حزب‌‌الله هموار ساخت. در دهه 1980، حمایت آمریکا از مجاهدین افغان ارتش شوروی را بیرون راند، اما هم‌‌زمان، زمینه‌‌ساز پیدایش طالبان و القاعده شد؛ گروه‌‌هایی که آمریکا را دشمن شماره‌‌‌یک خود دانستند. پس از پیروزی آمریکا در جنگ خلیج فارس، اسامه بن‌‌لادن ایالات متحده را هدف اصلی خود قرار داد. حملات 11سپتامبر به حمله نظامی به افغانستان و سپس اشغال عراق منتهی شد. اما بیست سال بعد، طالبان دوباره به قدرت بازگشت و داعش نیز از دل ویرانی‌‌ها سر برآورد.
در فاصله سال‌های 2010 تا 2011، غربی‌‌ها با شوق و امید از «بهار عربی» استقبال کردند و آن را آغاز عصری نوین از دموکراسی در جهان عرب دانستند. اما آن رویاها خیلی زود فرو ریختند. در مصر، سرنگونی حسنی مبارک به استقرار دیکتاتوری‌‌ای خشن‌‌تر انجامید. در یمن، خیزش‌‌ها زمینه‌‌ساز نفوذ جنبش حوثی‌‌ها شد. در لیبی، سقوط معمر قذافی کشور را به بی‌‌ثباتی، آشوب و خشونت دائمی کشاند و در سوریه پسا‌بشار اسد کشور همچنان در برزخی بی‌‌پایان گرفتار مانده است. تاریخ در خاورمیانه نه‌‌تنها رو به جلو حرکت نمی‌‌کند، بلکه بارها از مسیر منحرف شده و به سوی آینده‌‌هایی غیرمنتظره روانه شده است. این روایت که از تاریخ به‌‌عنوان پیشرفتی مستقیم به‌‌سوی پیروزی نهایی یاد می‌کند، در غرب آسیا بی‌‌معنی است. این خوش‌بینی یک «خودستایی» است و منطقه از منطق متفاوتی پیروی می‌کند؛ جایی که پیروزی‌‌های ظاهری اغلب به نتایج معکوس و هرج‌‌ومرج منجر می‌‌شوند.
رژیم صهیونیستی ممکن است در جنگ با ایران یا در مواجهه با گروه‌‌های فلسطینی، لبنانی و سوری خود را پیروز تصور کند و در جایگاه قدرت مسلط منطقه ظاهر شود. ایران ممکن است پیروز جلوه نکند؛ متحدان منطقه‌ای‌اش تضعیف شوند یا برنامه هسته‌‌ای‌‌اش نابود شود. حتی اگر این آرزوهای محال محقق شوند، جایگزین آن برای خاورمیانه هرج‌‌ومرج است. اما این، تنها ظاهر ماجراست. ممکن است سال‌ها طول بکشد تا پیامدهای واقعی این ادعای «پیروزی» خود را نشان دهند. عبارت معروف «ماموریت انجام شد» شاید هفته‌‌ها، ماه‌‌ها و حتی سال‌ها در فضای رسانه‌‌ای طنین‌‌انداز باشد، تا آنکه دور تازه‌‌ای از مقاومت و واکنش شکل گیرد؛ چرا که زور، همواره ضدزور می‌‌آفریند. هرچه رژیم صهیونیستی به تصور خود به پیروزی نزدیک‌تر شود، احتمال واکنش‌‌های خشمگینانه و تلافی‌‌جویانه نیز بیشتر خواهد شد. واقعیت آن است که این نوع از پیروزی، هرگز بی‌‌خطر نبوده است.
ایران، حزب‌‌الله و حماس ممکن است به تاکتیک‌‌های قدیمی‌‌تر و نامتقارن جنگ چریکی بازگردند، که در آنها برتری داشتند. اتفاقات اخیر ممکن است آنها را به روش‌های سیال‌‌تر، مانند حملات غیرمتعارف، بازگرداند. رژیم صهیونیستی سال‌ها در تنش با دشمنان واقعی یا خیالی‌‌اش است. حالا خود را تنها محدود به ظرفیت نظامی‌‌اش می‌‌بیند. اما این آمریکا و متحدان اروپایی‌‌اش هستند که باید اندکی درنگ کنند. همان‌‌گونه که یهودیان، وعده موعود را پس از دو‌هزار سال فراموش نکردند، فلسطینی‌‌ها، لبنانی‌‌ها و ایرانی‌‌ها نیز کشتار غزه، بمباران شهرها، ترور رهبران، و دورویی و ریاکاری غرب را فراموش نخواهند کرد. حافظه تاریخی این ملت‌‌ها عمیق و ماندگار است و آنچه امروز سرنوشت‌‌ساز به نظر می‌‌رسد، ممکن است فردا به حاشیه رانده شود.
خطرات آینده لزوما شبیه آنچه در گذشته دیده‌‌ایم نخواهد بود. ایران ممکن است «محور مقاومت» را از نو بازسازی کند. حزب‌‌الله و حماس، در سال‌های گذشته ساختارهایی شبه‌‌دولتی با مسوولیت‌‌های مدنی و نظامی پدید آوردند. زمانی قدرت آنها در نامتقارن بودنشان نهفته بود، اما وقتی تلاش کردند با دشمن در یک سطح بجنگند، آسیب‌‌پذیر شدند. اکنون این احتمال وجود دارد که آنها دوباره به روش‌های چریکی و غیرمتعارف گذشته بازگردند. بسیاری از فلسطینی‌‌ها، لبنانی‌‌ها و ایرانی‌‌ها - کسانی که خانواده‌‌هایشان را در حملات از دست داده‌‌اند و انتقام را در دل می‌‌پرورانند - ممکن است به روش‌های جدیدتر متوسل شوند. بازگشتی قوی‌تر به گذشته، اما با چهره‌‌ای جدید. ابزارهایی که رژیم صهیونیستی از آنها برای ترور، حمله سایبری و کشتار غیرنظامیان بهره گرفت، ممکن است به الگویی برای دشمنانش بدل شود. نشانه‌‌های این روند، هم‌‌اکنون نیز قابل‌مشاهده است.
تاریخ غرب آسیا با برنامه‌‌های منظم یا سیاست‌‌های دقیق پیش نمی‌رود. تاریخ به‌‌آرامی حرکت می‌کند و در این مسیر بارها دچار انحراف می‌شود. سال‌های پیش رو، نه حاصل نقشه‌‌های دقیق و استراتژی‌‌های رسمی، بلکه زاییده موج‌‌های خشم، انتقام و عطش برای عدالت تاریخی خواهد بو - در جهانی که نه به دست آمریکایی‌‌ها ساخته شده و نه به‌‌سود آنها طراحی شده است. در این معرکه، آنها خود را بی‌‌پناه خواهند یافت. غرب در این منطقه مانند دریانوردی گم‌‌شده خواهد بود، ناتوان از پیش‌بینی یا مهار پیامدهای اقداماتش. پیروزی‌‌های امروز ممکن است به فجایع فردا منجر شوند و خودستایی کنونی جای خود را به پشیمانی خواهد داد.
بازار


نظرات شما