اندیشکده غربی مطرح کرد: محاسبات سیاست خارجی نوظهور ایران
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
به نظر میرسد ایران با اولویت دادن به مزایای اقتصادی همکاری، رویکرد خود را در قبال تعامل دیپلماتیک با همسایگان و غرب تغییر میدهد.
موسسه خاورمیانه در گزارشی با اشاره به این موضوع نوشت، درحالیکه پیشنهادهای ایران به ایالات متحده، عربستان سعودی، روسیه و چین قابل توجه است، اما ممکن است نشاندهنده اقدامات عملگرایانه با انتظار منافع کوتاهمدت باشد تا تغییرات عمیقتر در موضعگیری. فشارهای اقتصادی داخلی به احتمال زیاد ایران را مجبور به ارزیابی مجدد رویکرد خود در روابط با همسایگان و قدرتهای جهانی خواهد کرد. پنج عامل زیر را برای درک سیاستهای تهران باید در نظر داشت.
1. دیپلماسی اقتصادی عملگرایانه: تغییر رویکرد ایران به سمت تعامل با آمریکا؟
به نظر میرسد سیاست خارجی فعلی ایران تحت مدیریت جدید بر تعامل اقتصادی عملگرایانه، به ویژه با ایالات متحده، به عنوان وسیلهای برای کاهش تنشهای منطقهای متمرکز است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در مقالهای در واشنگتنپست در 8 آوریل، تغییر رویکرد تهران را برجسته کرد و ایران را به عنوان یک «بازار آزاد» برای سرمایهگذاری ایالات متحده در صورت لغو تحریمها معرفی کرد. این نشاندهنده یک چرخش تاکتیکی به سمت دیپلماسی اقتصادی است که در آن دستاوردهای فوری بر مواضع اولویت دارند. تهران بر همکاریهای آینده تاکید دارد و آمادگی خود را برای «وقفه استراتژیک» به جای رویارویی نشان میدهد. استقبال از استیو ویتکاف تاجر، به عنوان مذاکرهکننده آمریکایی، بیش از پیش بر قصد ایران برای تغییر چارچوب روابط از طریق تجارت، نه درگیری، تاکید میکند. در داخل کشور، این رویکرد به عنوان «فصلی جدید» مطرح میشود.
بااینحال، برخی مخالفتهای داخلی وجود دارد - اگرچه آنها اقلیت کوچکی هستند که بتوانند روند دیپلماتیک جاری را مختل کنند. با این وجود، اولویت سیاست خارجی واضح به نظر میرسد: تامین آرامش اقتصادی از طریق تعامل، به ویژه با ایالات متحده، در عین حال مدیریت فشارهای اقتصادی.
2. آشتی ایران و عربستان: مدیریت ریسک در منطقه
آشتی ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین در سال 2023، نشان دهنده یک حرکت تاکتیکی به سمت کاهش تنش است، اما ثبات بلندمدت خلیج فارس همچنان نامشخص است.اقدامات اخیر عربستان سعودی، از جمله سفر خالد بن سلمان، وزیر دفاع، به تهران در آوریل 2025، نشان دهنده تمایل ریاض برای جلوگیری از پیامدهای احتمالی درگیری ایران و آمریکاست. سعودیها با تعامل مستقیم با بخش نظامی ایران، بهویژه سپاه پاسداران، به دنبال تضمین و نفوذ بر موضع منطقهای تهران هستند، موضعی که به باور آنها بیشتر توسط بازیگران نظامی شکل میگیرد تا دیپلماتها.
این رویکرد، یک استراتژی عملگرایانه سعودی را نشان میدهد که هدف آن اجتناب از درگیر شدن در جنگهای منطقهای است، نه یک تغییر جهت پایدار. درحالیکه برخی در تهران به هماهنگی ایالات متحده در پشت صحنه مشکوک هستند و استراتژی «دو ستونی» مبنی بر کنترل مشترک منطقهای توسط ایران و عربستان سعودی را احیا میکنند، این دیدگاه احتمالا در مورد انسجام اهداف استراتژیک فعلی واشنگتن اغراق میکند.
در نگاهی واقعبینانه، عربستان سعودی از بهبود روابط با ایران برای مقابله با فشارهای ایالات متحده و اسرائیل، به ویژه در مورد عادیسازی روابط با این رژیم، بهره میبرد. اگرچه روابط ایران و عربستان سعودی در بالاترین سطح خود در دو دهه اخیر قرار دارد، اما این تنشزدایی بیشتر ابزاری برای مدیریت ریسک متقابل است تا پایه و اساسی برای ثبات پایدار. رقابتهای ساختاری و فشارهای خارجی همچنان پابرجاست و صلح پایدار را شکننده و منوط به تحولات گستردهتر منطقهای میکند.
3. گرایش استراتژیک به شرق
روابط رو به رشد ایران با روسیه و چین، سیاست خارجی این کشور را در درجه اول به عنوان استراتژی برای مقابله با تحریمهای ایالات متحده تغییر شکل میدهد، اما محدودیتهای قابل توجهی همچنان باقی مانده است. ایران به دنبال استفاده از مشارکتها در چارچوبهایی مانند سازمان بریکس با 10 کشور که توسط روسیه آغاز شده و سازمان همکاری شانگهای (SCO) با تسلط چین برای مقاومت در برابر فشار ایالات متحده است و انتظار میرود توافق تجارت آزاد با روسیه تجارت دوجانبه را تقویت کند. بااینحال، بخش عمدهای از رشد اخیر تجارت ایران و روسیه به جای همسویی عمیق استراتژیک، ناشی از رویدادهای خارجی مانند حمله تمامعیار روسیه به اوکراین در فوریه 2022 و تحریمهای بعدی اعمالشده توسط غرب بوده است.
در مورد مسائل منطقهای، ایران و روسیه فاقد همگرایی کامل هستند، بهویژه در مورد آینده سیاسی سوریه پس از بشار اسد. تهران نسبت به تعهد مسکو به اهداف مشترک مطمئن نیست و اغلب اقدامات هماهنگ کمی بین آنها در مناطق درگیری مانند قفقاز جنوبی وجود دارد. درحالیکه تهران همچنان به روابط بلندمدت با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، علاقهمند است، اتکای ایران به روسیه بیشتر تاکتیکی است تا استراتژیک. ایران از این همکاریها برای حفظ نفوذ خود درعینحال که در حال گفتوگوی محتاطانه با ایالات متحده است، استفاده میکند. با این حال، بیاعتمادی به روسیه در محافل ایرانی و غربی همچنان پابرجاست. درنهایت، گرایش ایران به شرق، منعکسکننده ضرورت است، نه یک تغییر عمیق، و وضعیت استراتژیک آن همچنان سیال است و با تغییر پویاییهای جهانی و منطقهای شکل میگیرد.
4. مولفههای داخلی، محرک تغییر جهت سیاست خارجی
مشکلات اقتصادی ایران تاثیر قابلتوجهی بر سیاست خارجی این کشور داشته و تهران را به سمت موضعی عملگرایانهتر سوق داده است. تهران در حال ارزیابی مجدد سیاستهای خود است. یکی از محرکهای اصلی این تغییر، مدل روابط کشورهای عربی خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، با جهان است که از سیاستهای مذهبی به استراتژیهای متمرکز بر تجارت و یکپارچه جهانی تغییر جهت داده است. این کشورها، با همسویی با قدرتهای جهانی و اولویت دادن به دیپلماسی اقتصادی، در نفوذ منطقهای از ایران پیشی گرفتهاند.
مفسران ایرانی به طور فزایندهای استدلال میکنند که پایبندی تهران به مواضع همیشگی، آن را از رشد بازداشته است، درحالیکه رقبای عرب به عنوان قطبهای اقتصادی رشد میکنند. فشار مشکلات اقتصادی، اجماع فزایندهای را ایجاد میکند که ایران باید از تقسیمبندیهای سادهانگارانه شرق و غرب دست بردارد و در عوض دیپلماسی انعطافپذیر و تجارتمحور را در پیش بگیرد. تحول عربستان سعودی به ویژه در شکلدهی به این بحث تاثیرگذار است و به ایران نشان میدهد که بقا در دنیای جهانیشده نیازمند سازگاری است. تعامل ایران با دولت ترامپ منعکسکننده این تغییر داخلی است؛ یعنی ایران به دنبال تسکین اقتصادی و ادغام مجدد جهانی برای تثبیت وضعیت داخلی خود است.
5. متحدان؛ تغییر تاکتیکی در توازن
استراتژی منطقهای ایران در حمایت از متحدان مانند حزبالله، حماس و حوثیها به دلیل تغییر پویاییها و افزایش فشار ایالات متحده با چالشهای فزایندهای در پایداری مواجه است. گزارشهای ادعایی اخیر حاکی از آن است که تهران در حال بازنگری در حمایت خود از یمنیهاست.
این تغییر رویکرد، نشاندهنده نیاز فوری تهران به اولویت دادن به امنیت خود در بحبوحه تشدید حملات هوایی ایالات متحده و حضور نظامی فزاینده آمریکا در دریای سرخ و اقیانوس هند است. پیام ایران به حوثیها و شبهنظامیان عراقی برای خویشتنداری، نشاندهنده یک چرخش استراتژیک است. به نظر میرسد تهران به جای تشدید تنش از طریق نیابتیها، بر مدیریت تنشها و جلوگیری از دادن بهانه به ترامپ برای حملات مستقیم متمرکز است. این تغییر لزوما به معنای کنار گذاشتن کامل حمایت از متحدان نیست، بلکه نشاندهنده یک تغییر موازنه عملگرایانه است. ایران در تلاش است از تشدید پرهزینه تنشها جلوگیری کند و درعینحال نفوذ منطقهای خود را حفظ کند.
دوراهی سیاست خارجی
منتقدان در داخل ایران معتقدند که برخی تحلیلگران تندرو سیاست خارجی که فاقد تجربه جهانی هستند، کشور را در تنگنا قرار داده اند. اظهارات آنها ایران را با نظام بینالمللی بیگانه کرده است، بهویژه با توجه به اینکه رقبای خلیج فارس از طریق دیپلماسی عملگرایانه و متمرکز بر تجارت به پیش میروند. از نظر اقتصادی نیز ایران با محدودیتهای قابلتوجهی در طول سالهای گذشته مواجه است. این امر ظرفیت تهران را برای استفاده از سیاست خارجی برای بهبود اقتصادی بهشدت محدود میکند.
با این حال، فرصتهایی وجود دارد. تعامل با ایالات متحده بر سر یک توافق هستهای بالقوه میتواند در صورت بازیابی نفوذ عملگرایان، موجب کاهش تحریمها و باز شدن راههایی برای رشد اقتصادی شود. میانهروها با اذعان به اینکه مشکلات اقتصادی ایران به سیاست خارجی آن گره خورده است، برای تغییر به سمت دیپلماسی و ادغام جهانی تلاش میکنند. درنهایت، بزرگترین فرصت ایران در انعطافپذیری و پذیرش عملگرایی اقتصادی نهفته است.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1358764/