يکشنبه ۷ دي ۱۴۰۴
تحلیل ویژه

نیمه مخوف پوتین

نیمه مخوف پوتین
اخبار محرمانه - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست انتشار اسناد محرمانه آرشیو امنیت ملی آمریکا که شامل گفت‌وگوهای ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
انتشار اسناد محرمانه آرشیو امنیت ملی آمریکا که شامل گفت‌وگوهای خصوصی پوتین و بوش رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، درباره برنامه هسته‌ای ایران است،‌ نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور روسیه بر لزوم «مجازات ایران» در صورت دستیابی به سلاح هسته‌ای تأکید داشته و نمی‌خواست ایران به این فناوری برسد
ابوالفضل خدایی| انتشار اسناد تازه از آرشیو امنیت ملی آمریکا، بار دیگر یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های سیاست خارجی معاصر را در مرکز توجه قرار داده است: رابطه ایران و روسیه در سایه مناقشه هسته‌ای. اسنادی که به سال‌های ۲۰۰۱، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ بازمی‌گردند، نه فقط جزئیاتی از گفت‌وگوهای محرمانه میان رهبران آمریکا و روسیه را آشکار می‌کنند بلکه پرده از برداشت‌ها و محاسباتی برمی‌دارند که سال‌ها در لایه‌های دیپلماسی پنهان باقی مانده بود.
در گفت‌و‌گوی نخست که در جریان دیدار دو رهبر در ۱۶ ژوئن ۲۰۰۱ در قلعه «بردو» اسلوونی انجام شد، در پی ابراز نگرانی جورج بوش درباره برنامه هسته‌ای ایران و فروش تسلیحات به تهران، ولادیمیر پوتین گفت که فروش فناوری موشکی به ایران را محدود می‌کند و تأیید کرد که ایران به‌دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای است.
پوتین گفت: «کارشناسان ایرانی از کارشناسان ما سوالات بسیاری درباره موضوعات حساس می‌پرسند. شکی نیست که آنها سلاح هسته‌ای می‌خواهند». او افزود: «من به افرادمان گفتم که راجع‌به چنین مسائلی با آنها صحبت نکنند».
در این دیدار همچنین بوش ضمن تکذیب گزارش‌ها مبنی بر تلاش آمریکا برای عادی‌سازی روابط با ایران با اشاره به تصویب تحریم‌ها علیه ایران در کنگره آمریکا گفت که کنگره چنین امری را عملاً غیرممکن کرده است.
سند دوم مربوط به دیدار ولادیمیر پوتین و جورج بوش در ۱۶‌ سپتامبر ۲۰۰۵ در دفتر بیض ی‌شکل کاخ سفید است. این دیدار که با حضور کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت و دونالد رامسفلد وزیر دفاع وقت آمریکا همچنین سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه انجام شد عمدتاً بر برنامه هسته‌ای ایران و جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای متمرکز بود.
در این جلسه همچنین ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح می‌شود. طبق این گفت‌وگو، روسیه با توجیه اینکه این امر ممکن است تهران را به پیگیری مسیر کره‌‌شمالی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای ترغیب کند با این موضوع مخالفت کرده است. با این حال نکته مهم این است که در اینجا ابتدا پوتین به اقدام نظامی علیه ایران اشاره کرد. پوتین گفت: «نگرانی ما این است که ارجاع فوری باعث شود، ایران مسیر کره‌‌شمالی را در پیش بگیرد. اگر واقعاً در پی سلاح هسته‌ای باشند، کنترل آنچه در ایران رخ می‌دهد را از دست می‌دهیم. آن‌ وقت باید کاری بکنیم. چه کاری؟ حمله؟ چه کسی؟ کجا؟ چه اهدافی؟ آیا از اطلاعاتی که دارید، مطمئنید؟ مهم است برای موضع‌مان مبنا بسازیم». او افزود: «اما با جورج موافقم. اگر ایران قوانین بین‌المللی را، آنگونه که همین‌ جا صورت‌بندی شد، نقض کند، آنگاه حق داریم، موضوع را به شورای امنیت ببریم».
این جلسه درست یک ماه پس از آغاز ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد برگزار شد. پوتین در این جلسه گفت که یک ساعت و بیست دقیقه با احمدی‌نژاد صحبت کرده و به او گفته است که اگر به مذاکرات هسته‌ای با اروپایی‌ها ادامه ندهد، ایران منزوی خواهد شد.
در دیدار سپتامبر ۲۰۰۵ بوش با اشاره به نگرانی‌های اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران تأکید کرد که اگرچه گزینه نظامی «بد» است اما باید همچنان روی میز باشد. سند سوم مربوط به دیدار جورج بوش با ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۸ در اقامتگاه رئیس‌جمهوری روسیه در شهر سوچی این کشور است. در این دیدار نیز برنامه هسته‌ای ایران یکی از مسائل اصلی گفت‌‌وگوی دو رهبر بود. پوتین در این جلسه گفت که درباره ایران «همه ‌چیز در حال کنترل است». او با این‌ حال گفت که ایران در برخی موارد قصد دارد، امور را «مخفیانه» پیش ببرد و افزود: «پیدایشان می‌کنیم و مجازات می‌شوند». جورج بوش با اشاره به طرح پیشنهادی روسیه در آن زمان مبنی بر فراهم کردن سوخت هسته‌ای برای نیروگاه‌های اتمی ایران و جلوگیری از غنی‌سازی، خطاب به پوتین گفت: «طرح شما بسیار هوشمندانه بود. رهبران ایران می‌گویند، برق هسته‌ای غیرنظامی می‌خواهند؛ ما می‌گوییم خب، حق شماست. روسیه می‌گوید، این هم سوخت؛ پس نیازی به غنی‌سازی ندارید. اگر غنی‌سازی کنید، نشان می‌دهد برق غیرنظامی نمی‌خواهید و چیز بیشتری می‌خواهید».
پوتین با اشاره به اینکه ارسال سامانه‌های موشکی «اس-۳۰۰» به ایران را مشروط به رفتار تهران کرده است، گفت: «چهار سال پیش با آنها قرارداد امضا کردیم اما اجرا نشده است».
بوش در پاسخ به این اظهارات گفت: «از شما قدردانم. آنها دیوانه‌اند».
پوتین پاسخ داد: «آنها کاملا دیوانه‌اند».
پوتین افزود: «چیزی که من را شگفت‌زده کرده، این است که اگرچه ایدئولوژی آنها دیوانه‌وار است اما هوشمندند، تحصیلات دانشگاهی دارند و از محیط آکادمیک آمده‌اند؛ از‌جمله احمدی‌نژاد، اطرافیانش و رئیس مجلس. آدم‌های بدوی نیستند. برایم شگفت‌آور بود».
بازی آشنای‌ روس‌ها
روایت این اسناد بیش از هر چیز نشان می‌دهد که چگونه بازیگران بزرگ همزمان که رقیب هم هستند، در مواجهه با مسئله‌ای چون برنامه هسته‌ای ایران، به نقاط مشترکی نیز رسیده‌اند؛ نقاطی که بعدها، شکل‌دهنده بخش مهمی از تعاملات امروز میان تهران و مسکو شد.
اظهارات پوتین، از یک‌سو نگاه محتاطانه مسکو به برنامه هسته‌ای ایران را برجسته می‌کند و از سوی دیگر نشان می‌دهد، روسیه حتی در دوره‌ای که روابطش با غرب هنوز به نقطه تقابل کنونی نرسیده بود، تلاش داشت بین منافع اقتصادی و هسته‌ای خود در ایران و نگرانی‌های امنیتی جهانی، نوعی توازن برقرار کند. آنچه در دل این سخن پنهان است، واقعیتی ساده اما تعیین‌کننده است: روسیه هرگز برنامه هسته‌ای ایران را به‌طور کامل در چارچوب «هم‌پیمانی» تعریف نکرده و همواره آن را موضوعی مرتبط با امنیت منطقه‌ای و جهانی دانسته است.
در کنار این اذعان، اسناد نشان می‌دهند که به‌‌رغم اختلافات گسترده واشنگتن و مسکو بر سر بسیاری از موضوعات، هر دو طرف بر ضرورت مهار دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای تأکید داشته‌اند. این همگرایی، راه را برای نوعی همکاری محتاطانه باز کرده بود؛ تعاملی که نه از جنس ائتلاف بلکه بیشتر مبتنی بر «نگرانی مشترک» تعریف می‌شد. روسیه در این چارچوب، نقشی دوگانه برعهده گرفت: از یک‌سو شریک فنی ایران در پروژه نیروگاه بوشهر بود و از سوی دیگر می‌کوشید با تأمین سوخت و ایجاد سازوکارهای نظارتی، استدلال کند که تهران نیازی به غنی‌سازی مستقل نخواهد داشت.
اما نگرانی‌های روسیه فقط محدود به مسئله فنی نبود. در مکالمات سال ۲۰۰۵ پوتین نسبت به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت هشدار می‌دهد و بیم آن دارد که چنین اقدامی، تهران را به مسیری مشابه کره‌شمالی بکشاند؛ مسیری که در آن، فشار بین‌المللی نه به عقب‌نشینی بلکه به سرعت گرفتن برنامه‌ها می‌انجامد. این نگاه بیش از هر چیز بر ترس روسیه از بی‌ثباتی کنترل‌ناپذیر در همسایگی‌اش دلالت دارد. از دید مسکو، بحران هسته‌ای اگر وارد فاز تقابل مطلق شود، می‌تواند به شکافی مزمن در نظام امنیتی پیرامونی روسیه تبدیل شود؛ شکافی که مدیریت آن نه برای آمریکا و نه برای اروپا آسان نخواهد بود.
انتشار این اسناد در شرایطی که مذاکرات هسته‌ای متوقف مانده و روابط ایران و روسیه در متن تحولات جدید جهانی وارد مرحله‌ای تازه شده، پیامدهای قابل‌توجهی دارد. نخست آنکه، تصویر ساده‌ای که گاه از روسیه به‌عنوان «حامی بی‌قیدوشرط» ایران ارائه می‌شود با واقعیت تاریخی منطبق نیست. اسناد نشان می‌دهند، روسیه حتی در دوره‌ای که هنوز جنگ اوکراین رخ نداده و رقابت با غرب شدت نگرفته بود نسبت به احتمال نظامی شدن برنامه هسته‌ای ایران نگران بوده و برای مهار آن به گفت‌وگو و حتی هماهنگی با واشنگتن تن داده است. اسناد منتشر شده بیش از هر چیز یادآور یک واقعیت بنیادین در روابط ایران و روسیه‌ هستند: این رابطه هرچند امروز در ظاهر به سطحی بی‌سابقه از همکاری رسیده اما بر بستری شکل گرفته که همواره آمیخته به احتیاط، محاسبه و فاصله بوده است. روسیه در طول دو دهه گذشته، کوشیده است میان منافع‌اش در همکاری با ایران و تعهد نانوشته‌اش به جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای، تعادلی شکننده برقرار کند. فهم این دوگانگی برای تحلیل آینده روابط دو کشور ضروری است. زیرا هرگونه پیشرفت یا بن‌بست در پرونده هسته‌ای، نه‌فقط معادلات تهران و واشنگتن بلکه شکل و عمق پیوند تهران و مسکو را نیز تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.
این روایت دریچه‌ای به گذشته می‌گشاید تا منطق تصمیم‌ها و ترس‌های بازیگران بزرگ بهتر دیده شود. درک این گذشته شاید کمک کند امروز نیز به‌جای پیش رفتن در مسیر سوءظن و فشار حداکثری، راه‌حل‌هایی مبتنی بر واقع‌گرایی، شفافیت و مذاکره دوباره مورد توجه قرار گیرد؛ راه‌حل‌هایی که بتوانند نه‌تنها نگرانی‌ها را کاهش دهند بلکه امکان یک نظم قابل پیش‌بینی‌تر را در روابط ایران، روسیه و جهان فراهم کنند.
بازار


نظرات شما