دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴
تحلیل ویژه

سرمقاله همشهری/ وقتی پدر و مادر سوژه خنده می‌شوند

سرمقاله همشهری/ وقتی پدر و مادر سوژه خنده می‌شوند
اخبار محرمانه - همشهری / «وقتی پدر و مادر سوژه خنده می‌شوند» عنوان یادداشت روز در روزنامه همشهری به قلم محسن مهدیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: این روزها در ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - همشهری / «وقتی پدر و مادر سوژه خنده می‌شوند» عنوان یادداشت روز در روزنامه همشهری به قلم محسن مهدیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
این روزها در شبکه‌های اجتماعی صحنه‌ای تکراری شده است؛ ویدئوهایی طنز که سوژه محوری آنها مسخره‌کردن پدر و مادر، همسر، برادر، خواهر و حتی فرزند است؛ دانش‌آموزانی که از معلم‌شان فیلم می‌گیرند؛ همسرانی که عیب‌های یکدیگر را برای خنداندن دیگران منتشر می‌کنند و نزدیکانی که حریم خصوصی یکدیگر را برای چند ثانیه خنده می‌شکنند.
این رفتارها را نباید ساده گرفت. این فقط یک شوخی یا سرگرمی نیست؛ نشانه یک آسیب نگران‌کننده در فرهنگ رسانه‌ای ماست. ما با پدیده‌ای روبه‌رو هستیم که اعتراض، تمسخر و مرزشکنی را به «هویت» تبدیل کرده است.
وقتی اعتراض تبدیل به هویت شد، موضوع آن اهمیتی ندارد. دیروز مخاطب اعتراض، مسئول و حکومت بود؛ امروز نوبت رسیده به معلم، پدر، مادر، همسر و فرزند و احترام به عزیزترین آدم‌ها قربانی چند لایک و چند ثانیه دیده‌شدن می‌شود.
ریشه این بحران فقط اجتماعی نیست؛ هویتی است. در فرهنگ مدرن و در جهان شبکه‌های اجتماعی، افراد برای متمایز‌شدن نیاز دارند «نه» بگویند، اما چون متمایز‌شدن از مسیرهای سخت مانند هنر، علم، مهارت یا اخلاق نیاز به تلاش دارد، مسیر ساده‌تر انتخاب می‌شود: مخالفت، تمرد و اعتراض؛ حالا یا در قالب نقد و حمله‌ یا در قالب طنز و سخره.
بازار
این الگو فقط ایرانی نیست؛ در دل فرهنگ غربی دهه‌هاست که پرورش یافته است؛ در هیپ‌هاپ و رپ؛ در جریان‌های شیطان‌پرستی نمادین؛ در هنرهای معترض؛ در موسیقی‌هایی که «نه گفتن به همه‌‌چیز» را نشانه آزادی می‌دانند.
در بسیاری از این جریان‌ها، شیطان نماد کسی است که از راه اعتراض هویت پیدا می‌کند: «من سجده نمی‌کنم، پس هستم.» این همان فلسفه قدیمی تمرد است که امروز لباس مدرن پوشیده است.
وقتی همین روحیه وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شود، کامنت‌گذاشتن نیز به میدان نبرد هویتی تبدیل می‌شود. هرکه مخالف است باید تحقیر شود؛ هر نظری که با ما یکی نباشد باید لگدمال شود و لحن‌ها چنان خشن می‌شود که گویی هر نقد، حمله به «هویت» شخصی است.
فرهنگ اعتراض اگر اخلاق نداشته باشد، از نقد و مطالبه و عدالت‌خواهی جدا می‌شود و به سمت نوعی عصیان بی‌هدف می‌رود؛ عصیانی که نه اصلاح می‌کند، نه می‌سازد؛ فقط حرمت می‌ریزد و روابط انسانی را فرسوده می‌کند.
آن روزها که به عدالت‌خواهی انحرافی اعتراض می‌شد، دغدغه همین روحیه اعتراض هویتی بود که اگر اصلاح نشود، اعتراض فقط متوجه حکومت و مسئول نخواهد ماند، بلکه تا به‌سخره‌گرفتن نزدیک‌ترین‌ها کشیده می‌شود. امروز نشانه‌های این هویت اعتراضی را در سبک کامنت گذاشتن، نقد کردن، طنز ساختن و حتی شوخی‌های خانوادگی می‌بینیم.
نگران باشیم و برای اصلاح این فرهنگ چاره بیندیشیم. این مسیر اگر ادامه یابد، نه سیاست را اصلاح می‌کند، نه جامعه را آرام‌تر، نه خانواده را محترم‌تر؛ فقط جامعه‌ای می‌سازد که در آن، انسان‌ها از راه تحقیر یکدیگر احساس بودن می‌کنند.


نظرات شما