اخبار محرمانه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سمیه متقی| دیاسپورای ایرانی که طی دهها سال بر جمعیت آن افزوده شده، به مرور به جامعهای گسسته از وطن بدل شد. جامعهای که گاهی به اشکال گوناگون دست به کنشگری سیاسی در قبال وطنش نیز میزند. اگر تا پیش از 1376 و دوم خرداد تریبونهای این جماعت اغلب در دست جمعیتی مخالف جمهوری اسلامی ایران بود و بخش دیگر هم که هنرمندان بودند کمتر کنش سیاسی را در پیش گرفتند، پس از دوم خرداد و باز تعریف چیدمان سیاسی در آن سالها و شروع موج جدیدی از حذفها و برخوردها در داخل کشور، موج جدیدی از مهاجرتها حتی با نگاهی نه به آن شدت سابق مخالف حکومت نیز اتفاق افتاد و با رسیدن به 1388 و اعتراضات انتخاباتی آن سال بسیاری تصمیم به رفتن گرفتند و پس از آن هم دلایل گوناگون اقتصادی و اجتماعی بر این مهاجرتها افزود. 16 سال از آن زمان میگذرد حالا دیگر پراکندگی جمعیتی سیاسی آنها که جلای وطن کردند، بسیار متفاوت از سالهای اولیه انقلاب و دهههای اول آن است.
البته که حتی از سال 1357 که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و حالا 47 سال از آن میگذرد؛ هم انتظار میرود زمان آن رسیده باشد که بازنگریها در رویکردها و رفتارها بر اساس مصالح و منافع ملی حال کشور و آینده آن اتفاق بیفتد. طبیعتاً در این قریب به 5 دهه گذر روزگار هم شرایط تغییر کرده و هم نوع نگاهها قابل تغییر بوده است و به قول بهزاد نبوی «هنر نیست حرف مرد همیشه یکی باشد آن هم طی سالیان دراز و تغییر شرایط» و باید جرأت تصمیمها برای تغییر و به ویژه ایجاد همبستگی بیشتر و انسجام حول ایران شکل بگیرد.
طی همه سالهای گذشته و از آن زمان که در پی حوادث مختلف به مرور افرادی وطن را به مقصد کشورهای دیگر ترک کردند؛ در داخل سیاستمدارانی به اشکال گوناگون به دنبال بازگرداندن این جداشدگان از وطن بودند و ضرورت توجه به آنها و دادن فرصت بازگشت به آنها را نیز مطرح کردند. در این راستا بخشی از موضوع آشتی ملی در سالهای پس از 1388 از سوی سیدمحمدخاتمی و عفو عمومی و ایجاد فرصت برای بازگشت به کشور به فعالان سیاسی و اجتماعی که احزاب و تشکلها بهویژه اصلاحطلبان خواستار آن بودند، از جمله همین تلاشها برای حفظ همبستگی ایرانیان داخل با ایرانیان در سراسر جهان بود.
چنانچه تلاشها و رایزنیهایی نیز در این زمینه با قوه قضائیه انجام گرفت و البته برخی از سیاسیون از احتمال گشایشها و امیدها به تسهیل برای این بازگشتها خبر دادند. پس از جنگ 12 روزه اسرائیل به ایران که بسیاری از چهرههای شناختهشده سیاسی ایرانی در سراسر جهان این تجاوز را محکوم کردند و در کنار مردم داخل ایران خواهان برخورد با اسرائیل به عنوان یک کشور متجاوز بودند، باردیگر موضوع عفو عمومی و تسهیل در بازگشت ایرانیان خارج از کشور مطرح شد.
چهرههای مختلف سیاسی از جبهه اصلاحات و اعضای آن تا اصولگرایان میانهرو به ضرورت این موضوع اشاره کردند. وجه اشتراک سخنان این افراد هم این بود که با محوریت ایران آنها که موضعشان حفظ ایران و محکوم کردن اسرائیل و دشمنان ایران بود بتوانند به کشور بازگردند.
در تحلیل این موضوع و البته درباره عملکرد دولت پزشکیان و موقعیت ایران و آینده آن گفتوگویی با علی اکبر موسویخوئینی که چندین سال است خارج از ایران زندگی میکند و اخیراً توانسته سفری به ایران داشته باشد، انجام دادیم. او دبیرکل پیشین ادوار تحکیم وحدت است که نماینده مردم تهران در مجلس ششم شد و پس از بازداشت و آزاد شدنش در سال 1385 از ایران رفت. او درگفتوگو با هممیهن تحلیلهایی درباره وضعیت ایران و مواضع ایرانیان خارج از کشور در جنگ 12 روزه نیز داشته است که در ادامه میآید.
از جمله موضوعات مهمی که طی سالهای اخیر بهویژه از سوی فعالان سیاسی همیشه مطرح بوده؛ وضعیت ایرانیهای خارج از کشور و امکان بازگشتشان به کشور است. این موضوع در پی جنگ 12 روزه اسرائیل با ایران نیز با عناوینی چون عفو عمومی برای تحقق آشتی ملی و حفظ انسجام به میان آمد. شما به عنوان کسی که به تازگی سفری به ایران داشتید تحلیلتان از وضعیت ایرانیان خارج از کشور و این خواسته مطرحشده و در حال پیگیری از سوی شخصیتها و تشکلهای سیاسی چیست؟
اجازه میخواهم ابتدا سپاسگزاری کنم از روزنامه هممیهن و تمامی روزنامهنگاران شریف این رسانه و سایر رسانههایی که طی سالیان گذشته بهرغم مشقتها و مخاطرات فعالیت در این حرفه، چراغ اطلاعرسانی را روشن نگه داشتند و مشخصاً به سهم خودم طی یک سال گذشته از پاسخگوسازی دولتمردان جدید در پیگیری عمل به وعدهها و شعارهای انتخاباتیشان بهویژه در زمینه رفع فیلترینگ، رفع محدودیت قانون حجاب اجباری، بازگشت دانشجویان، معلمان و اساتید اخراجشده قبلی به دانشگاهها و مراکز آموزشی قدردانی کنم.
امیدوارم این پاسخگوسازیها همچنان ادامه یابد؛ مخصوصاً در کاهش تنشهای بینالمللی و فشار اقتصادی بر روی هموطنان عزیز. در مورد سوالتان، ایرانیان خارج از کشور سرمایههای ملی بزرگ امروز و آینده ایران هستند. طبق اطلاعی که دارم در راستای همین پیگیریها و تلاشهای ارزشمند، در دولت پزشکیان اقدامات خوب و مثبتی در رفع این موانع صورت گرفت و با سایر نهادهای ذیربط به رایزنی پرداختند، این فعالیتها متاسفانه به دلیل جنگ 12 روزه به حاشیه رفت و امیدوارم این تلاشها همزمان با اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل مجدداً سرعت گیرد.
پیگیری این موضوع بهویژه از سوی تشکلها و چهرههای اصلاحطلب به اشکال گوناگون انجام گرفته است. به نظر شما ایجاد چنین شرایطی برای بازگشت و رفتوآمد ایرانیان خارجنشین چقدر برای حفظ انسجام ملی و تحقق آشتی ملی ضروری است؟
بدون شک ایرانیان خارج از کشور پاره تن کشورند که انبوهی از آنان تردد و بازگشتشان برای حفظ انسجام ملی ضروری است. برعکس، وجود میلیونها ایرانی خارج از کشور (Diaspora) بدون امکان تردد یا بازگشتشان به کشور قطعاً برخلاف امنیت ملی است که متاسفانه در سالیان اخیر تعدادشان به اوج رسیده و ادامه آن مخاطرهآمیز است. خاطرم هست سالها قبل برای ایراد سخن به یک دانشگاه فنی و تکنولوژی (دلفت) در هلند دعوت شدم، به محض ورود مشاهده کردم که این سالن بزرگ مملو از دانشجویان ایرانی است. یک لحظه یاد مراسم شلوغ و مشابه دوران اصلاحات در دانشگاه پلیتکنیک تهران افتادم!
تردد یا امکان بازگشت این عزیزان قطعاً به لحاظ روانی نیز تاثیر فراوانی بر ایجاد امید و سازندگی خواهد داشت. حملات جهتدار برخی رسانهها و اکانتهای فیک و غیر آن به ایرانیان خارج از کشوری که به وطن سفر نموده و یا قصد سفر دارند از همین جا ناشی میشود که نمونه اخیر آن در حمله به دو تن از هنرمندان و چهرههای موسیقی هموطن ساکن آمریکا صورت گرفت.
چراکه عدهای علاقه دارند خاک ناامیدی به جامعه پاشیده شود تا مبادا روایت خودساخته آنان مخدوش شود! سفر به وطن حق انسانی شهروندان است و این عده حتی حاضرند این حق بدیهی و انسانی شهروندان را نیز نادیده بگیرند! امیدوارم دستاندرکاران در دولت اهمیت این موضوع را بیشتر در نظر بگیرند و قدمهای عملی بیشتری در این زمینه بردارند.
گفته میشود شرایط در دولتها و ادوار مختلف درباره تسهیل یا تعطیل رفت و آمد ایرانیان خارجنشین بهویژه چهرههای سیاسی به ایران متفاوت بوده است. با توجه به تجربه اخیرتان طی این سالها وضعیت این رفت و آمدها چه تغییراتی کرده است؟
نتیجهبخشی هرگونه تلاش برای تسهیل تردد و یا بازگشت ایرانیان خارج از کشور همواره تابع شرایط داخلی و بینالمللی کشور در دورههای مختلف دولتها بوده است. در دوران اصلاحات که ایران و مجلس ششم حضور داشتم به دلیل ایجاد امید فراوان به تحول، میزان استقبال و سفر یا بازگشت ایرانیان فوقالعاده بود؛ بهگونهای که حتی چند سال بعد از اتمام ریاستجمهوری آقای خاتمی، ایشان به عنوان اولین شخصیت بلندپایه به واشنگتن نیز سفر نموده و با جامعه ایرانیان دیدار کردند و طبعاً اثرات مثبت و چشمگیری در تردد ایرانیان خارج از کشور بهجای گذاشت.
در دولت آقای روحانی باز هم امید به تحول مطرح شد و با امضای برجام، تلاشهایی برای بازگشت یا تسهیل تردد برخی ایرانیان بهخصوص متخصصین ایجاد شد اما بعد از خروج آمریکا از برجام و کاهش امید به رفع تحریمها و فعالیتهای بینالمللی باز هم این روند کُند شد. در دولت فعلی دکتر پزشکیان هم تلاشهایی برای تردد یا بازگشت ایرانیان بعد از سفر ایشان به اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک صورت گرفت و همانگونه که اشاره داشتید در داخل کشور نیز چنین پیگیریهایی مطرح شد.
بخش پرسمان تردد وبسایت میخک وزارت خارجه که از قبل برای پاسخگویی استعلام وضعیت تردد ایرانیان خارج از کشور از نهادهای قضایی و امنیتی ایجاد شده بود، تحرک بیشتری پیدا کرد و شخصاً نیز از همین وبسایت تقاضای استعلام را در آن ثبت نموده و توانستم پس از پاسخگویی آنها، در کمال ناباوری و گذشت 16 سال به وطن سفر نمایم! که البته لازم میدانم از دولت پزشکیان و تمامی همکاران مرتبط حکمرانی بابت خدمات این سامانه در تسهیل این سفر تشکر میکنم آرزو میکنم هموطنان بیشتری از این خدمات پرسمان تردد تسهیل رفت و آمد شان یا بازگشت به وطن بهره مند شوند. اما بعدها متاسفانه به خاطر حمله نظامی به وطن عزیزمان طبعاً بر سرعت روند سفر ایرانیان تاثیر منفی گذاشته است که امیدوارم بعد از سفر رئیسجمهور به نیویورک مجدداً سرعت گیرد.
موضوع اینکه جنگ رخ داده جنگ ملی میهنی بوده یا جنگ حکومتها نظرات مختلفی مطرح شده است. شما نظرتان در این زمینه چیست؟ به نظرتان علت این دودستگی در میان ایرانیان چه بوده است؟
بهعنوان کسی که در زمان تجاوز صدام به کشورمان با حضور در جبهههای جنگ مقابل آن ایستاد عرض میکنم با تجاوز اخیر به کشورمان تفاوتی نداشت، در هر دوی آنها میهنمان از خارج از کشور مورد تجاوز قرار گرفت و جنگ ملی - میهنی بود. البته در فرمت حمله نظامی به میهن متفاوت بود یعنی در جنگ عراق زمینی هم بود ولی در جنگ 12 روزه حمله زمینی وجود نداشت.
در پاسخ به بخش دوم سوالتان: بهنظرم علت دودستگی به فاصله دولت-ملت مرتبط است که دردوران 8 ساله مقابل صدام بسیار کمتر از حال بود که قابل کتمان نیست و این سوال که آیا نمیشد از آن جنگ جلوگیری کرد؟ با این وجود بهنظر بنده ریشهیابی، امر دیگری است و لازم، اما وقتی کشورمان از خارج مورد حمله نظامی قرار میگیرد یک کلیتی به نام کشور ایران مطرح است.
به سهم خودم مجدداً این حملات به میهن عزیزمان را محکوم نموده و با خانوادههای شهدای این جنگ اعم از غیرنظامی و نظامی اظهار همدردی میکنم. باید قدردان تمامی سربازان و فرماندهانی بود که در جهت دفاع از کشور ایران زحمت کشیدند و همچنین آنانی که جانشان را از دست دادند. به طور مثال چگونه میتوان شاهد تصاویر شهدای جوانی بود که بیگناه به خاک و خون کشیده شدند یا مثلاً چگونه میتوان چهره مادر عزیز شهید سرلشکر باقری، فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح را دید که فرزندش را همراه با همسر و دخترش در جنگ 12 روزه و فرزند دیگرش را در جنگ مقابل صدام از دست داده و بدون شرم و خجالت از روی آنان، مطالب عجیبی به زبان راند که دردآور است؟!
ما همواره باید قدردان و حامی سیستم دفاعی وطنمان باشیم که برای تمامی کشورها لازم است، امیدوارم برای حفاظت از جان هموطنانمان و حفظ تمامیت ارضی ایران، این سیستم دفاعی تقویت شده و نواقص آن در کنار بازنگری در سیستم جلوگیری از نفوذ برطرف شود.
درباره آینده ایران با توجه به آنچه که از بیرون شاهدش هستید چه تصور و تصویری دارید؟
بهنظرم آینده ایران عزیز در درازمدت روشن و امیدبخش است بهخاطر بهوجود آمدن و رشد نسل قوی، آگاه و حسابگر آن. هرچند متاسفانه آینده کوتاهمدت آن بهنظر توأم با مرارتها و سختیهای زیادی خواهد بود و البته مدت زمان این دوره گذار به شرایط پایدار بستگی به متغیرهای مختلفی دارد که ورود به جزئیات آن در موضوع این مصاحبه نمیگنجد.
در همین سفر اخیرم بعد از 16 سال به کشور یکی از مواردی که همچنان امیدبخش بود، حفظ خونگرمی و حتی روحیه مهماننوازی هموطنان بهرغم فشارهای اقتصادی بود؛ در کنار تحولات آشکار فرهنگی بعد از اعتراضات 1401 و تکثر و تحمل توأم با احترامی که به لحاظ فرهنگی میان خانوادهها نسبت به این تغییرات فرهنگی دیدم.
از دیدن آن میزان تلاش و تغییرات در نوسازی ساختمانها یا ساختمانسازی چه در تهران، چه شهرستانها و چه حتی روستاهایی که اخیراً دیدم در قیاس با همانجاهایی که عیناً 16 سال قبل دیده بودم متعجب بودم اما آنچه که آزاردهنده بود عبارت بودند از: میزان صحبت جوانان در امکان مهاجرت و نیز تفاوت چشمگیر قیمتها و فشار اقتصادی. امیدوارم در کوتاهمدت هیچگاه زیرساختهای کشور آسیب نبیند و در میانمدت یا کمی طولانیتر، فرصت توسعه مجدد بهوجود آید تا این نسل، آیندهای بهتر رقم زند.
برای اینکه فرصت همدلی پیش آمده در پی جنگ 12 روزه، بیش از این از دست نرود، چه برخوردی از سوی حاکمیت باید انجام گیرد؟
اول: اینکه با تبعیض و فساد مالی و اداری مبارزه جدیتری نماید. بهطور مثال: با همان مکانیزم وفاق معاونین حقوقی و پارلمانی دولت موظف شوند تلاش نمایند اولین بار قانون ضدفساد مدیریت تعارض منافع (Conflict of Interest) که لایحه آن از دولت روحانی تاکنون در مجلس خاک میخورد! در اثر اجرای آن دهها هزار فرد باید از یکی از شغلهای دارای تعارض منافع کنار رفته و نیز جلوی میلیاردها تومان هدررفت در اثر قراردادها و خریدهای دارای تعارض منافع گرفته خواهد شد.
دوم: بازگرداندن مرجعیت رسانه از خارج به داخل کشور با تغییر نگاه و نوع مدیریت در صداوسیما، همچنین اجازه راه افتادن رسانه تلویزیونی غیردولتی با نظارت دولت
سوم: آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از مهندس میرحسین موسوی و خانم دکتر رهنورد؛ وقتی حکومت در اقدامی درست خانم نرگس محمدی را آزاد نمود آیا مشکلی پیش آمد؟! پس چرا نتواند شامل سایر زندانیان سیاسی از جمله آقای تاجزاده شود؟! و مگر با اقدام ارزشمند رفع حصر جناب آقای کروبی چه آسیبی به کشور و حکومت رسید که نتواند شامل سایر محصورین عزیز شود؟!
اما فارغ از آن سه پیشنهاد مشخص، بهنظر بنده، توجه به چند نکته در همین خصوص مهم است: اینکه حکومت نباید دچار این سوءتفاهم شود که این همدلی که در جنگ 12 روزه اتفاق افتاد ابدی است و نباید اجازه دهد برخی اصطلاحاً به تنظیمات کارخانه بازگردند به این تصور اشتباه که میتوان هرطور که خواست رفتار کند و مردم هم حتماً باز مثل دفعه قبل عمل میکنند!
نکته بعدی آن که در دور قبل، بخش مهمی از جامعه پذیرفته بودند که حکومت به دنبال مذاکره بود و طرف مقابل ناجوانمردانه حمله کرد و جامعه با روایت رسمی همدل شد اما الان با توجه به فرصت کوتاه در اجرایی شدن مکانیزم ماشه استفاده از ظرفیت دیپلماتیک و مذاکرات جامع با لحاظ ترک تخاصم بیش از پیش اهمیت یافته است؛ در غیر این صورت انتظار تصمیمات کاملاً متفاوت و جایگزین دیگر است تا هم تمامیت ارضی مورد خدشه واقع نشود و هم فشار اقتصادی از هموطنانمان کاسته شود.
احتمالاً شما اخبار ایران را پیگیری میکنید. یک بحث کاملاً داخلی وجود دارد و آن هم درباره رؤسای جمهور در ایران است که یک سوی آن میگویند: هیچ فرقی نمیکند چه کسی روی کار بیاید. به عنوان یک تحلیلگر که البته ناظر بیرونی به شمار میرود، به نظرتان اگر جای پزشکیان رقیب او سال گذشته روی کار میآمد، وضعیت کشور، روند مشکلات و پیامدهای آن برای مردم ایران با آنچه امروز درگیرش هستند تفاوتی پیدا میکرد یا خیر؟
نهتنها تفاوت دارد که چه کسی رئیسجمهور باشد که تفاوت دارد چه کسی وزیر، معاون وزیر و حتی مدیرکل باشد؛ به همین صورت تفاوت دارد چه کسی نماینده مجلس شود. البته با ساختار حقوقی فعلی، همه ما میدانیم که اختیارات هر یک از جایگاهها محدود است و محدودتر هم شده است ولی با تجربه حضورم در مجلس و پیگیریهای بعدیام برایم محرز شده که با همان اختیارات محدود، خروجی و نتیجه عملکرد هر فردی با دیگری میتواند بسیار متفاوت و بعضاً متضاد باشد.البته که در کابینه دکتر پزشکیان قطعاً ضعفهایی وجود دارد و بلاشک نیاز جدی به ترمیم هست.
اما فراموش نکنیم که دکتر پزشکیان زمانی روی کار آمد که کشورمان اولین مرحله از جنگ متقابل ایران و اسرائیل را در دولت قبلی پشت سر گذاشته بود و نخستین ساعات بعد از مراسم تحلیف آن هم ادامه داشته و جنگ 12 روزه نیز در ادامه آن رخ داده است.
آغاز بهکارش با ناترازیها و خالی شدن ذخایر ارزی و اوج تحریمها با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا همراه بود که البته بنا به ملاحظاتی اعلام نمیشود و فقط گوشه کوچکی از آن را وزیر نیرو که در دولت قبلی هم وزیر صنعت، معدن و تجارت بود اخیراً در مجلس راجع به دلایل قطعی برق اعلام کرد که دشمن در خطوط گاز که برای تولید برق حیاتی است خرابکاری کرده بود و آنچه که ما (از دولت قبلی) تحویل گرفتیم مخازن خالی بود! پس باید شرایط استثنایی شروع به کار دولت جدید را هم دید.
با این حال بدون ملاحظه، نیازمند پیگیری مطالبات و اجرای وعدهها هستیم. دکتر پزشکیان سه وعدهاش در ایام انتخابات برجسته بود:
اولی وعده توقف گشت ارشاد و اجرای قانون تازه تصویب حجاب بود که به نظرم در قدم آن موفق بودند که توانستند با سایر نهادها و رهبری توافق کنند؛ با کمک آنان برای توقف اجرای آن که در ادامه زحمات و هزینههای فعالین سیاسی به دست آمد. گام دوم توقف ارسال پیامکهای جریمه حجاب بود. گام سوم البته رفع مشکل در ادارات دولتی است که در آینده با همان مکانیزم وفاق باید دنبال و حل شود. فراموش نکنیم که این موضوع در عربستان و شهرهای زیارتی مانند مکه و مدینه هم حل شده منتها بدون تقریباً هیچ هزینهای به خداوندی خدا آسمان هم به زمین نیامده است.
دومی رفع فیلترینگ بود که در گام اول در رفع فیلتر از پلتفرم واتساپ و گوگلپلی موفق بود اما به هیچ عنوان کافی نیست و نیاز به مصوبات در سطح شورای امنیت ملی یا متقاعدسازی مسئولین مربوطه در ترمیم اعضای شورای عالی فضای مجازی دارد و این مطالبه باید دنبال و اجرایی شود.
امیدوارم سخن اخیر دکتر ولایتی زمینهسازی برای حل بخشی از پلتفرمها باشد تا بتواند رضایتمندی برای کسب و کارهای آنلاین و مردم را به همراه داشته و پدال گاز از روی اعصاب ملت برداشته شود چراکه با فیلترشکنها تمام پلتفرمها باز میشود اما به قیمت خرد کردن اعصاب کاربران، بهخاطر کندتر شدن اینترنت و گذاشتن بار مالی اضافه به گرده آنان با پرداخت مبالغی گزاف آنهم در شرایط سخت اقتصادی فعلی. رفع فیلتر سایتهای خدمات دولتی داخلی برای ایرانیان خارج از کشور نیز عمدتاً از دولتهای اخیر قبلی فیلتر است که نیاز به اصلاح دارد.
سومین وعده مهم که در حال حاضر دولت درگیر و دار آن است کاهش تنشهای بینالمللی و فشارهای تحریمهاست و متاسفانه فعلاً موفقیت چشمگیری بهدست نیامده و جنگ 12 روزه و آغاز پروسه مکانیزم ماشه آن را تشدید نموده است. امیدوارم با بازگشت آقای علی لاریجانی، این مکانیزم وفاق و توافقسازی دولت با رهبری و در سطوح مختلف حاکمیتی به زودی شامل این وعده سوم و مهم هم بشود و فشارهای اقتصادی از روی دوش مردم کاسته شود.
اما دولت پزشکیان در کنار آن وعدههای مهم سهگانه، عملکرد ستودنی در بازگرداندن اساتید، دانشجویان و برخی معلمان اخراجی و نیز توجه تازه به حقوق اقوام و مذاهب در انتصابات ردههای عالی اجرایی داشته است. اولین معاون رئیسجمهور اهل سنت، اولین استاندار عربزبان در خوزستان، اولین استاندار بلوچ اهل سنت در سیستان و بلوچستان، اولین استاندار اهل سنت کُرد در کردستان و اولین استاندار ترک قشقایی در کهگیلویه و بویراحمد داشته که متاسفانه به دلیل تراکم مشکلات در حوزههای اقتصادی به چشم نیامده است.با همه این وجود باید با مطالبهگری منتظر نتایج حاصله از اجرای وعدهها ماند و قضاوت نهایی روشنتر خواهد شد.
بازار ![]()