اخبار محرمانه - تسنیم / نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در مقالهای در پایگاه میدلایست به بررسی این پرداخته که چرا اسرائیل بعد از جنگ اخیر دیگر نمیتواند دیکتهکننده نظم منطقهای باشد.
تحلیل دیوید هرست، نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در پایگاه میدلایستآی با عنوان «شکست اسرائیل در مهار ایران نشان میدهد که دیگر نمیتواند نظم منطقهای را دیکته کند» به بررسی حمله اخیر اسرائیل به ایران و ناکامی آن در دستیابی به اهداف استراتژیک میپردازد.
هرست با مقایسه این حمله با بمباران کاونتری توسط لوفتوافه در سال 1940، استدلال میکند که اسرائیل، مانند آلمان نازی در آن زمان، با وجود موفقیت اولیه، نتوانست پیروزی قاطعی کسب کند و در عوض با مقاومت غیرمنتظره ایران مواجه شد که موقعیت منطقهای اسرائیل را تضعیف کرد.
او معتقد است که این شکست نشاندهنده محدودیتهای قدرت اسرائیل و وابستگی آن به حمایت آمریکا است، در حالی که ایران با انعطافپذیری خود نظم منطقهای تحت سلطه اسرائیل را به چالش کشیده است.
هرست اشاره میکند که اسرائیل در حمله 12 روزه خود به سه هدف اصلی دست نیافت: نابودی برنامه هستهای ایران، حذف توان موشکی بالستیک این کشور، و سرنگونی نظام حاکم.
برخلاف ادعای دونالد ترامپ مبنی بر «نابودی کامل» برنامه هستهای ایران، گزارش شبکه سیانان به نقل از ارزیابی آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نشان میدهد که حملات تنها برنامه هستهای ایران را چند ماه به تأخیر انداخت، زیرا ایران سانتریفیوژها را به مکانهای امن منتقل کرده و محل ذخایر بیش از 400 کیلوگرم اورانیوم غنیشده نامشخص است.
همچنین، توان موشکی ایران دستنخورده باقی ماند و موشکهای این کشور خسارات قابلتوجهی به زیرساختهای اسرائیل، از جمله پالایشگاه نفت و نیروگاه برق، وارد کردند که به گفته هرست، در 12 روز بیش از خسارات دو سال حملات حماس یا ماهها درگیری با حزبالله بود. رژیم ایران نیز نهتنها سرنگون نشد، بلکه با برانگیختن خشم ملیگرایانه، همبستگی داخلی خود را تقویت کرد.
هرست با قیاس تاریخی به بمباران کاونتری، نشان میدهد که همانطور که بریتانیا با انتقال تولید به کارخانههای مخفی و تقویت عزم ملی، از آن حمله جان سالم به در برد، ایران نیز با جایگزینی سریع پرسنل کلیدی و تداوم حملات موشکی، انعطافپذیری خود را نشان داد.
او پیشبینی میکند که ایران بر خلاف ادعای آمریکا ظرف چند ماه غنیسازی اورانیوم و تولید موشک را از سر خواهد گرفت. حملات موشکی ایران، حتی اگر رهگیری شوند، اسرائیل را در موضع دفاعی قرار داد، جمعیت را به پناهگاهها فرستاد و ذخایر گرانقیمت موشکهای آرو را مصرف کرد که به اقتصاد اسرائیل پس از 20 ماه درگیری فشار مضاعفی وارد کرد.
نقش آمریکا و دونالد ترامپ در این درگیری از نظر هرست تعیینکننده اما مخرب برای اسرائیل بود. ترامپ ابتدا دخالت آمریکا را رد کرد، اما با موفقیت اولیه حمله، مدعی شد که فناوری آمریکا عامل پیروزی بود.
بازار 
با این حال، به دلیل مخالفت داخلی در حزبش، او بهسرعت آتشبس اعلام کرد و حتی از ایران برای هشدار درباره حمله به پایگاه العدید در قطر تشکر کرد. این چرخش ناگهانی، برنامههای نتانیاهو برای ادامه جنگ را متوقف کرد و بنر «تشکر، آقای رئیسجمهور» در تلآویو را به طعنهای تلخ تبدیل کرد. هرست تأکید میکند که اسرائیل، برخلاف درگیریهای غزه، نمیتواند خواسته رئیسجمهور آمریکا را نادیده بگیرد.
هرست این درگیری را «جنگی بین دو روایت» میداند: روایت اسرائیل که بر برتری نظامی خود و پیروزیهای تاریخیاش در جنگهای 1948، 1967 و غیره تأکید دارد و معتقد است اعراب و ایران نمیتوانند با قدرت اسرائیل و آمریکا مقابله کنند؛ و روایت ایران که مقاومت در برابر اشغال اسرائیل را تا زمانی که این رژیم به شکل کنونی وجود دارد، ضروری میداند.
ایران با ایستادگی در برابر حملات، این روایت را تقویت کرد که مانند فلسطینیان در غزه، تسلیم فشار نمیشود. او معتقد است ایران نیازی به مذاکره فوری ندارد، بهویژه پس از فریبکاری آمریکا در مذاکرات همزمان با حملات اسرائیل. ایران میتواند از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای خارج شود یا صرفاً با بازسازی خسارات، قویتر از قبل بازگردد.
هرست کشورهای اروپایی امضاکننده توافق هستهای را به دلیل سکوت در برابر حمله غیرقانونی اسرائیل مورد انتقاد قرار میدهد و معتقد است این انفعال، نظم بینالمللی را تضعیف کرده است.
او به نقل از آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ سابق اسرائیل هشدار میدهد که آتشبس بدون تسلیم ایران، میتواند به جنگی دیگر در چند سال آینده منجر شود. هرست نتیجه میگیرد که اسرائیل با تبدیل ایران به دشمنی مستقیم، خود را در موقعیت دشوارتری قرار داده و دیگر نمیتواند نظم منطقهای را دیکته کند.