پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴
مقاله

سرمقاله شرق/ جرم ما: آلزایمر ادواری

سرمقاله شرق/ جرم ما: آلزایمر ادواری
اخبار محرمانه - شرق / «جرم ما: آلزایمر ادواری» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم کامبیز نوروزی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: بعد از اعلام فقدان الهه حسین‌نژاد، ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - شرق / «جرم ما: آلزایمر ادواری» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم کامبیز نوروزی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
بعد از اعلام فقدان الهه حسین‌نژاد، راز تلخ کشف شد. راننده مسافرکش با چاقو او را به قتل رسانده است. موج افکار عمومی بلند شد. تحلیلگران تلاش کردند این حادثه را توضیح دهند. دادستان تهران پرونده را ویژه اعلام کرد. دختر آقای پزشکیان به نمایندگی از سوی پدر به تسلای خانواده الهه رفت. نیروی انتظامی فیلم‌های متعددی از متهم به قتل منتشر کرد. فرماندهان ارشد نیروی انتظامی مصاحبه‌هایی کردند و...
اما چه چیز باعث این موج گسترده واکنش‌ها به این قتل شد؟ این قتل در زمره قتل‌های اتفاقی قرار می‌گیرد. ظاهرا متهم به قتل بدون قصد قبلی مرتکب قتل شده است. قتل یک دختر جوان با ضربات چاقو دردناک است اما شیوه قتل را نمی‌توان فجیع و عجیب دانست؛ مثلا مقتول مثله نشده یا سوزانده نشده است. فرضیه تجاوز متهم به قتل به مقتول نادرست بوده. بین مقتول و متهم به قتل رابطه قبلی نبوده است که مثلا مثل پرونده آرمان و غزاله قتلی دراماتیک باشد. وسیله ارتکاب جرم وسیله‌ای متعارف یعنی چاقو بوده است.
بازار
قتل‌هایی با استفاده از زهر، طناب، سلاح گرم، سوزاندن و... معمولا ارزش خبری بیشتری پیدا می‌کنند. قتل در زمره قتل‌های موسوم به ناموسی نبوده است که اغلب مورد توجه بیشتری هستند. این قتل از نظر تحلیلی نکته تازه و منحصربه‌فردی ندارد، در حالی که قتل‌هایی مانند همسرکشی یا ناموسی یا انتقامی پدیده‌های کیفری خاصی هستند که تحلیل‌های خاص و متفاوتی را می‌طلبند. مهم‌ترین عاملی که موجب تحریک افکار عمومی و ایجاد موج گسترده شد، ممکن است این باشد که پیش از خبر وقوع قتل، خبر فقدان دختر جوان 24ساله در شبکه‌های اجتماعی پیچید. چه اتفاقی برای او افتاده است؟ این پرسش همه جا را فرا گرفت. الهه کجاست؟
چیزی شبیه تعلیقی که در یک فیلم جنایی بیننده را با هیجان و کنجکاوی فراوان تا پایان داستان می‌کشاند. بعد از چند روز هیجان و کنجکاوی خبر بد می‌رسد. پیکر بی‌جان الهه پیدا شد. حالا وقت تعلیق و هیجان و کنجکاوی بعدی است؛ به الهه تجاوز شده و بعد به قتل رسیده است. نوبت تعلیق سوم است؛ چه کسی و چرا الهه را کشته است؟ در مدت کوتاهی قاتل دستگیر می‌شود. هیجان و خشم بالا می‌گیرد و باقی ماجرا... . سه تعلیق در فرایند دو، سه هفته‌ای اخبار الهه حسین‌نژاد بار دراماتیکی قدرتمندی ایجاد کرد که به جریحه‌دارشدن عواطف مردم و موج بلند واکنش افکار عمومی، نویسندگان، تحلیلگران و مقامات رسمی نسبت به این قتل دردناک انجامید. اما تردید نکنید که این موج به زودی می‌خوابد و مثل خیلی جرائم دیگر که اخبارشان زلزله در افکار عمومی ایجاد کردند، چند روز دیگر کسی چیزی درباره آن نمی‌گوید. تب تند زود عرق می‌کند. نمی‌توان به افکار عمومی گفت چرا چنین واکنش‌هایی دارد و بعد فراموش می‌کند.
طبع سیال افکار عمومی همین است. ولی می‌توان به تمام مقامات رسمی کشور، از دولت و مجلس و دستگاه قضا و نیز به ما ایراد گرفت که چرا در مواجهه با مسئله بسیار مهم و مهلکی به نام رشد جرم و جرم‌زایی جامعه، منفعل و بی‌برنامه‌ هستید و فقط وقتی خبر خاصی منتشر می‌شود، یکی، دو روزی چیزی می‌گویید و بعد همه چیز از یادها می‌رود. گویی دچار آلزایمر ادواری هستیم. خیلی زود دوباره به دوره فراموشی وارد می‌شویم تا حادثه بعدی.
طبق بعضی گزارش‌ها سالانه حدود دوهزار و 700 قتل در ایران رخ می‌دهد.براساس یک گزارش در اردیبهشت ماه گذشته 27 قتل ناموسی رخ داده است. روزانه بین 160 تا 200 مورد موبایل‌ربایی در تهران رخ می‌دهد.
ظرف حدود 10 روز اخیر این خبرها منتشر شدند. خبرهایی از انواع جرائم:
- شبکه فساد سازمان‌یافته خرید گندم کشف و متلاشی شد.
- زنی در کلاردشت به قتل رسید.
- یک زن در پیشوای ورامین کشته شد.
- قتل یک زن در خراسان شمالی
- قمه‌کشی اراذل و اوباش در یک سوپرمارکت در باغ آذری
- محیط‌بانی به نام هدایت‌الله دیده‌بان به قتل رسید.
- درگیری قاچاقچیان مسلح اشیای عتیقه با یگان حفاظت میراث فرهنگی
- بازداشت فرزند و عروس کاظم صدیقی
واکنش‌ها نسبت به یک قتل، درست و بجا، اما مسئله مهم‌تر این است که موج واکنش‌ها وقتی به درد می‌خورد که در دل برنامه‌های جدی و فراگیر برای مقابله با موج بزه می‌تواند قرار داشته باشد؟ شهر و بیابان را چگونه باید از این وضعیت جرم‌زا پاک کرد؟ پاسخی نیست؛ سکوت برقرار است. نظام برنامه‌ریزی و نظام قانون‌گذاری ایران هیچ ایده و حتی توجهی به سیاست‌های پیشگیری از جرم ندارد. مقوله پیشگیری از جرم در گفتمان جریان‌های فکری ایران نیز مفقود است.
تا عزم ملی براساس یافته‌های علمی و کارشناسی برای پیشگیری از جرم و مبارزه با بزه شکل نگیرد، باید شاهد گسترش علفزار جرم و جنایت باشیم.


نظرات شما