اخبار محرمانه - «دونالد ترامپ مثال خیلی شاخصی از فردی است که برای اعمال استبداد، عجله دارد. او آنقدر مشتاق است که نمیتواند جلوی خودش را بگیرد.»
دیلی بیست با این جمله در بررسی آنچه این روزها در خیابانهای ایالتهای آمریکا میگذرد، آورده است: تصمیم ترامپ برای اعزام گارد ملی برای سرکوب «تهدید» چند ده معترض در لسآنجلس، به همان اندازه که رقتانگیز بود، زننده نیز بود. دستور اجرایی او که به وزیر دفاع اختیار میداد «هر عضو دیگری از نیروهای مسلح را در صورت لزوم برای تقویت و حمایت از حفاظت از عملکردها و اموال فدرال به هر تعدادی که به صلاحدید او مناسب تشخیص داده شود» به کار گیرد، نه تنها تحقیر او نسبت به آزادیهای اساسی آمریکاییها، بلکه اشتیاق بیش از حد و ناامیدانه او را برای اثبات اینکه میتواند یک مرد قدرتمند اقتدارگرا باشد، درست مانند اراذل و اوباشی که بیشتر تحسینشان میکند، آشکار کرد.
این فاشیست مسن، که با تشویق اطرافیان خود، به یک خودکامه تمام عیار تبدیل شده است، بدین ترتیب لکه زشت دیگری بر تاریخ کشور به جا گذاشته است؛ در حالی که روسای جمهور در گذشته از اختیارات خود برای فدرالیزه کردن گارد ملی به منظور رسیدگی به فوریتهای ملی - از طوفان کاترینا گرفته تا تنش نژادی آتشزا در آلاباما در زمان جورج والاس در دهه 1960 - استفاده کردهاند؛ همیشه یک فوریت اساسی برای اقدام وجود داشته است که به وضوح در مورد مداخله رئیس جمهور دونالد ترامپ در کالیفرنیا وجود ندارد.
هیچ رئیس جمهور گذشته به اندازه ترامپ به طور فعال به دنبال بهانهای برای استفاده از ارتش ایالات متحده علیه آمریکاییهایی که با او مخالف هستند، نبوده است. نخ نما بودن بهانه برای اقدام بیسابقه در این مورد، هر آنچه را که باید در مورد آنچه واقعاً در اینجا اتفاق میافتد بدانید، آشکار میکند. ترامپ از زمان اولین دوره ریاست جمهوری خود، مردی بوده است که همیشه به دنبال یک رایشتاگ (ساختمان پارلمان امپراتوری آلمان در سال 1933 که دچار آتشسوزی شد و به عنوان بهانهای برای تقویت قدرت نازیها و سرکوب مخالفان استفاده شد) برای سوزاندن بوده است. اما تلاشهای او برای استفاده از نیروهای نظامی در برابر جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» و مخالفتهای مقامات نظامی با این اقدام، نشان داد که او نمیتواند به راحتی خواستههایش را عملی کند.
با این حال حمله طرفدارانش به کنگره ایالات متحده در تاریخ 6 ژانویه 2021 که از سوی شبهنظامیان راستگرا و گروههای مختلفی که به نوعی به طرفداران ترامپ تعلق داشتند، به او احساس رهایی موقتی بخشید. اما این احساس کافی نبود و به همین دلیل، ترامپ تصمیم به نامزدی دوباره برای ریاستجمهوری گرفت، زیرا او به دنبال تجربهای مشابه و قدرت بیشتری بود.
ترامپ برای اطمینان از اینکه دوباره ناامید نشود، این بار خود را با افرادی احاطه کرد که مطمئناً به او در برآوردن نیازهایش کمک میکنند. برای کمک به اعمال قانون به سبک ترامپ، افرادی مانند تام هومن، مدیر اجرایی کاخ سفید، مدیر عملیات اجرا و حذف به کار گرفته شد، مردی که به طور کامل سبک شخصیت «لوکا براسی» (یک شخصیت قاتل و آدمکش وفادار در رمان پدرخوانده) را با «هاینریش هیملر» (رئیس اساس در حکومت نازیها) ترکیب میکند.
پیت هگست، وزیر دفاع، برای ایفای نقشی مشابه در مورد انگیزه ترامپ برای استفاده از ارتش برای جنگ علیه مخالفانش انتخاب شد. اعلام سریع هگست از طریق رسانههای اجتماعی مبنی بر آماده بودن برای اعزام تفنگداران دریایی به لسآنجلس دقیقاً نشان داد که چرا ترامپ کمصلاحیتترین مرد آمریکا را برای نشستن در دفتر بزرگ طبقه پنجم پنتاگون انتخاب کرده است. (زیرا هر کسی که واقعاً برای این شغل واجد شرایط بود، با تمایل ترامپ برای برداشتن گامی بزرگ به سوی حکومت نظامی در این کشور مخالفت میکرد.) در حالی که تصمیم ترامپ برای استقرار سربازان برای سرکوب چند تظاهرکننده بینظم، پر سر و صدا اما عمدتاً مسالمتآمیز قطعاً زیادهروی بود، هدف اساسی پشت این اقدام است که آن را عمیقاً نگرانکننده میکند. این دولتی است که از پایه ساخته شده تا اراده یک مرد را به هر وسیلهای که لازم باشد بر کشور تحمیل کند.
در واقع، سوءاستفاده ترامپ از قدرتهایش که در این اقدام آشکار است، با الگوی گستردهای از تخلفات مرتبط علیه قوانین و ارزشهای ما سازگار است - همه با هدف ساکت کردن منتقدانش، انتقامجویی از مخالفانش و تحمیل ارادهاش بر مردم آمریکا انجام شدهاند. استفاده از ارتش برای سرکوب مخالفان در کالیفرنیا، نادیده گرفتن قانون برای جلوگیری از بودجه دانشگاهها یا دانشمندان یا کل ایالتهایی که دیدگاههایشان با دیدگاههای او مطابقت ندارد، جلوگیری از ورود افرادی که ممکن است مطالبی انتقادی از او منتشر کرده باشند، تلاش برای ارعاب سازمانهای رسانهای یا موزهها یا کتابخانهها برای جلوگیری از شنیده شدن صدای کسانی که او به سادگی دوست ندارد، همه اینها نه تنها بخشی از یک الگو، بلکه بخشی از یک نقشه است.
در آمریکا تازه اوایل تابستان است و فاشیسم در حال شکوفایی کامل است. به همین دلیل بسیار مهم است که اقدام ظالمانه جمعه شب رئیس جمهور را نه به عنوان یک حادثه جداگانه، بلکه به عنوان نشانه هشدار دهندهای از اتفاقات بسیار بدتر در نظر بگیریم. اگر این اقدام و کمپین علیه حقوق اساسی ما به عنوان آمریکاییها بدون کنترل باقی بماند، اگر مردم در سراسر کشور به خیابانها نیایند و از هر ابزار قانونی موجود برای مقاومت در برابر این فشار آشکار و زشت به سمت دیکتاتوری استفاده نکنند، میتواند نشانه پایان ایالات متحدهای باشد که ما میشناسیم.
باید با حقایق روبرو شد. مشکل این نیست که تعداد زیادی از آمریکاییها در خیابانها اعتراض میکنند. مشکل این است که تعداد کافی وجود ندارد. اداره مهاجرت و گمرک آمریکا تهدیدی بسیار بزرگتر از مهاجران غیرقانونی برای این کشور است. دولت فعلی تاکنون بزرگترین تهدیدی است که این کشور با آن روبرو است. مشکل در مرزهای ما نیست؛ در کاخ سفید است.