شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴
سیاسی

هاآرتص: این سه نفر با جذب ترامپ و ارائه هدایای پر زرق و برق، جلوی حمله نظامی به ایران را گرفته‌اند

هاآرتص: این سه نفر با جذب ترامپ و ارائه هدایای پر زرق و برق، جلوی حمله نظامی به ایران را گرفته‌اند
اخبار محرمانه - انتخاب / در جریان سفر رئیس‌جمهور آمریکا، سعودی‌ها، قطری‌ها و اماراتی‌ها به‌وضوح نشان دادند که هدیه‌های پرزرق‌وبرق‌شان بی‌هزینه نیست: جلوگیری از حمله به ایران که ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - انتخاب / در جریان سفر رئیس‌جمهور آمریکا، سعودی‌ها، قطری‌ها و اماراتی‌ها به‌وضوح نشان دادند که هدیه‌های پرزرق‌وبرق‌شان بی‌هزینه نیست: جلوگیری از حمله به ایران که می‌تواند موجب جنگی منطقه‌ای شود. اسرائیل به حاشیه رانده شده است.
هاآرتص نوشت: با داشتن یک جت ریاست‌جمهوری 400 میلیون دلاری جدید – هدیه‌ای نسبتاً متواضع از امیر قطر – و قراردادهایی تجاری به ارزش 1 تریلیون دلار، دونالد ترامپ در سفر سه‌روزه‌ی مجلل و آکنده از خودبزرگ‌بینی‌اش به خلیج فارس، بیشتر اهداف اقتصادی‌اش را محقق کرد. او همچنین موجی از شوک را در سراسر خاورمیانه به راه انداخت.
برای اسرائیل، علی‌رغم امیدهایی که پیش از این سفر وجود داشت، بازدهی سرمایه‌گذاری‌هایش زمان‌بر خواهد بود. مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها متوقف شده و به نظر نمی‌رسد معجزه‌ای در راه باشد تا مانع گسترش جنگ اسرائیل در غزه شود.
در همین حال، آتش‌بس میان روسیه و اوکراین نیز همچنان در انتظار مرحله نهایی است، چرا که ولادیمیر پوتین تصمیم گرفت در نشست استانبول که قرار بود با ولودیمیر زلنسکی برگزار شود، شرکت نکند. همچنین، با به پایان رسیدن ضرب‌الاجلی که ترامپ حدود دو ماه پیش تعیین کرده بود، توافق هسته‌ای با ایران همچنان در دست تدوین است.
علاوه بر این، لغو تاریخی تحریم‌ها علیه سوریه از سوی ترامپ نیز باید خود را در عمل اثبات کند. و در مورد رؤیای افزودن کشورهای بیشتر به توافقنامه‌های ابراهیم، امید چندانی وجود ندارد. نامزدهای جدید، به رهبری عربستان سعودی، عجله‌ای برای پیوستن ندارند.
در این سفر، ترامپ خطی روشن میان دو بخش خاورمیانه ترسیم کرد که دریایی از شن آن‌ها را از هم جدا می‌کند. در یک سو کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس قرار دارند که مملو از پروژه‌هایی برای ساختن آینده هستند. کشورهایی که میلیاردها دلار صرف خرید تسلیحات می‌کنند، در حالی که نه درگیر جنگ‌اند و نه تهدید مستقیمی متوجه‌شان است، پس از آنکه عربستان سعودی و امارات متحده عربی از جنگ یمن عقب‌نشینی کردند و روابط خود با ایران را از سر گرفتند.
در سوی دیگر، کشورهایی فقیر قرار دارند که در سایه تیره و تار منازعه اسرائیل و فلسطین به‌سر می‌برند. ترامپ ترجیح داد در بخش خوشایندتر خاورمیانه عربی وقت بگذراند و سعی کند بحران‌های منطقه را از همان‌جا مدیریت کند. مصر، اردن، غزه و بله، اسرائیل، در بخش آتش‌فشانی منطقه قرار دارند که آمریکای ترامپ مشتاق است از آن بیرون کشیده شود.
از نگاه او، این کشورها برای ایالات متحده فایده‌ای ندارند. در تمام سخنرانی‌هایش، نه از منازعه فلسطین و اسرائیل – که حالا به اندازه غزه کوچک شده – حرفی زده، نه از گروگان‌ها، که او نتوانسته آن‌ها را آزاد کند.
ترامپ بابت تلاش‌های بی‌وقفه‌اش برای آزادسازی گروگان‌ها سزاوار قدردانی است. اغراق نیست اگر بگوییم او مشتاق‌تر از بنیامین نتانیاهو برای این کار است؛ نخست‌وزیری که دنبال راه‌هایی است تا بازگشت گروگان‌ها به خانه را به تأخیر بیندازد.
ترامپ، مانند اکثر اسرائیلی‌ها، به‌خوبی درک می‌کند که تنها راه پایان‌دادن به حکومت حماس در غزه، ارائه یک جایگزین سیاسی است که کنترل گسترده‌تری را به فلسطینی‌ها بسپارد. اما زمانی که ترامپ – که خودش را به‌عنوان رهبر بعدی غزه معرفی کرده – موضع اسرائیل را در رد کامل نقش تشکیلات خودگردان فلسطین اتخاذ می‌کند، کشورهای عربی را از مشارکت در حاکمیت این منطقه دلسرد می‌کند. به این ترتیب، او شاید تنها شانس توقف جنگ، پایان کشتارهای بی‌رحمانه و آغاز فصلی جدید را از بین می‌برد؛ فصلی که ممکن است نه‌تنها گروگان‌ها را به خانه بازگرداند، بلکه دوره‌ای طولانی از آرامش را رقم بزند.
در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، زمانی که توافق‌های ابراهیم را طراحی می‌کرد، ترامپ دست‌کم زمانی را به مسئله فلسطین اختصاص داد و حتی از راه‌حل دو کشوری حمایت کرد. او نقشه راهی برای توافق ترسیم کرده و پیشنهادهایی اقتصادی ارائه داده بود که به‌زعم او می‌توانست طرفین را به پای میز مذاکره بکشاند.
اما این بار، این موضوع کاملاً از دستورکار حذف شده است. نتانیاهو و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، به حباب‌های هوایی بدل شده‌اند. افزون بر این، عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر، و ملک عبدالله، پادشاه اردن – رهبران دو کشوری که بنیان‌گذار توافق‌های ابراهیم بودند – حتی به جشن‌های برگزارشده در ریاض، دوحه و ابوظبی دعوت نشدند.
این رهبران به دنیایی دیگر تعلق دارند؛ دنیایی که به مالیات‌دهندگان آمریکایی متکی است اما بازدهی ندارد. برای نمونه، آن‌ها خواسته رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر اسکان دو میلیون فلسطینی از غزه برای باز کردن راه ساخت «ریویرای غزه» و زمین‌های گلف ترامپ را رد کردند. ترامپ هرگز چنین درخواستی را از عربستان، قطر یا امارات نکرده است؛ کشورهایی که بخشی از چشم‌انداز درخشان آینده‌اند و نباید با درگیری‌های بیهوده مختل شوند.
اما حتی کشورهای خلیج فارس – این «دیکتاتوری‌های روشن‌فکر» که در حال ساخت جهانی پیشرفته در خاورمیانه هستند – از تهدیدها در امان نیستند. «حلقه آتش» ایران، به‌ویژه حوثی‌ها در یمن و شبه‌نظامیان شیعه در عراق، آسیب اقتصادی هنگفتی به عربستان و امارات، و همچنین به تمام کسانی که از مسیر دریای سرخ استفاده می‌کنند، وارد کرده‌اند. اما این کشورها با توسعه روابط دیپلماتیک و اقتصادی با ایران، توانسته‌اند بخشی از این تهدید را مهار کنند.
در حال حاضر، هزاران شرکت ایرانی در ابوظبی فعالیت می‌کنند و این شهر به‌تازگی توافق‌نامه‌های تجاری و اقتصادی با تهران امضا کرده است. عربستان سعودی که در مارس 2023 روابط دیپلماتیک خود با ایران را از سر گرفت، در مسیری آهسته‌تر در حال مدیریت روابط با تهران است، اما ماه گذشته، خالد بن سلمان، وزیر دفاع سعودی و برادر ولیعهد، برای نخستین‌بار به ایران سفر کرد.
او نامه‌ای از پادشاه عربستان برای آیت‌الله خامنه‌ای آورد. این سفر باعث گمانه‌زنی‌هایی درباره همکاری احتمالی آینده میان دو کشور شده است.
نکته مهم، موضع مشترک تمام کشورهای خلیج فارس است: آن‌ها با حمله نظامی به ایران مخالف‌اند. آن‌ها بیم دارند چنین حمله‌ای موجب جنگی منطقه‌ای شود که این بار مستقیماً آن‌ها را درگیر کند.
اینجاست که ماهیت تغییری آشکار می‌شود که می‌تواند بر سیاست ترامپ تأثیر بگذارد و شاید استراتژی اسرائیل برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را تضعیف کند.
تا دو سال پیش، ایالات متحده و کشورهای منطقه بر ایجاد ائتلافی عربی–آمریکایی–اسرائیلی علیه تهدید ایران تمرکز داشتند. اما اکنون به نظر می‌رسد کشورهای حوزه خلیج فارس ائتلافی غیررسمی برای جلوگیری از جنگ با ایران شکل داده‌اند. «حلقه آتش» جای خود را به «حلقه دیپلماتیک» قدرتمندی داده که ترامپ را با موفقیتی چشمگیر به درون کشیده است.
ترامپ روز پنج‌شنبه در قطر درباره امیر این کشور، شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، گفت: «ایران خیلی خوش‌شانس است که چنین امیری دارد، چون او واقعاً دارد برای‌شان می‌جنگد.» ترامپ در ادامه درباره ایرانی‌ها افزود: «من می‌خواهم آن‌ها موفق شوند. می‌خواهم کشور بزرگی بشوند، واقعاً، اما نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند. این تنها چیزی‌ست که نمی‌توانند.»
قطر همچنین به‌صراحت اعلام کرده اجازه نمی‌دهد از خاکش برای حمله به ایران استفاده شود؛ یعنی ایالات متحده نمی‌تواند از پایگاه هوایی «العدید» در قطر – بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا در خاورمیانه – برای حمله به ایران بهره بگیرد. ترامپ همین پیام را از عربستان و امارات نیز شنید؛ کشورهایی که به‌روشنی گفته‌اند هدیه‌های سخاوتمندانه و حمایت‌های مالی‌شان با شروط سیاسی و نظامی همراه است.
ترامپ با خوش‌بینی گفته توافق هسته‌ای با ایران «خیلی نزدیک» است. باید امیدوار بود، برخلاف بادکنک‌های تبلیغاتی خوش‌بینانه‌ای که در مورد توافق گروگان‌ها یا آتش‌بس اوکراین مطرح کرد، این بار ماجرا واقعی باشد.
دور چهارم مذاکرات هسته‌ای که روز یکشنبه در عمان برگزار شد، به موفقیتی چشم‌گیر نینجامید، اما تصمیم به ادامه گفت‌وگوها نشان می‌دهد که واشنگتن هنوز مسیر دیپلماتیک را قابل پیگیری می‌داند – حتی اگر از ضرب‌الاجل رئیس‌جمهور فراتر رود.
بر اساس اظهارات عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، و علی شمخانی، مشاور ارشد رهبر ایران، مذاکرات بر پایه توافقی برای محدود کردن گفت‌وگوها به ظرفیت ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای در حال پیشروی است.
مقامات ایرانی گفته‌اند آماده‌اند سطح غنی‌سازی اورانیوم را به 3.67 درصد – مطابق با برجام 2015 – کاهش دهند. همچنین حاضرند نظارت‌های شدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بازگردانند و تمام اورانیوم غنی‌شده را – در هر سطحی – به کشور ثالث منتقل کنند.
با این حال، هنوز مشخص نیست تکلیف سانتریفیوژهای نسل جدید ایران چه خواهد شد و آیا توافق شامل «بند غروب» (رفع محدودیت‌ها در آینده) خواهد بود یا نه.
علاوه بر این‌ها، ده‌ها بند فنی نیز باید مورد توافق قرار گیرد. با این حال، طرح کلیِ در حال شکل‌گیری تفاوت چندانی با توافق اصلی سال 2015 ندارد. در مورد مهم‌ترین مسئله – اینکه آیا ایران اجازه ادامه غنی‌سازی خواهد داشت یا مجبور به برچیدن کامل زیرساخت‌های هسته‌ای‌اش خواهد شد – ترامپ این موضوع را به دستیارانش واگذار کرده تا در مصاحبه‌ها توضیح دهند.
بازار
می‌توان فرض کرد که دیدگاه‌های رهبران خلیج فارس، و ادراک آن‌ها از خطرات جنگ با ایران، برای ترامپ بسیار مهم‌تر از موضع اسرائیل است – موضعی که فعلاً به حالت تعلیق درآمده است.


نظرات شما