اخبار محرمانه - فارس / با تعیین ایال زمیر به ریاست ستاد ارتش رژیم صهیونیستی که سابقه خدمت در نیروهای زرهی را دارد، ذهنیت حاکم بر ارتش این رژیم در نوار غزه تغییراتی داشته، اما این امر چگونه موجب افزایش تلفات ارتش اشغالگر در غزه شده است؟
«عبدالله أمین»، کارشناس نظامی و امنیتی امور اسرائیل در تحلیلی به بیان تاثیر ذهنیت حاکم بر رئیس ستاد ارتش ارتش این رژیم بر روند درگیریها و تلفات آن در جنگ غزه پرداخت.بنا به نوشته عبدالله امین، از زمان که «ایال زمیر»، ریاست ستاد ارتش اسرائیل را برعهده گرفت، به دلیل پیشینه وی که در نیروهای زرهی خدمت کرده است، این ذهنیت بر وی حاکم بوده که برای مقابله با چالشهای میدانی باید یک چکش سنگین حمل کرد، آنها - افسران زرهی - مشکلات را به شکل میخهایی میبینند که میتوان با کوبیدن به سرشان آنها را از بین برد! این طرز تفکر قطبنمای سیاستها و فعالیتهای آنهاست که آنچه را نمیتوان با زور انجام داد، میتوان با زور بیشتر به دست آورد! بنابراین چندین لشکر به نوار غزه گسیل کرده تا شاید بتواند مقاومت موجود در غزه را درهم بشکند. در مقابل، افسران پیاده نظام که «هرتزی هالوی»، رئیس ستاد پیشین ارتش اسرائیل به این گروه تعلق داشت، ذهنیت انعطافپذیرتر، قابلیتهای واقعبینانهتر و حس جمعی دارند که از طریق آن میتوانند همه صحنه را ببینند. بنابراین، اگر یک بار در حل چالشی به بنبست خوردند، دوباره با همان ابزارها یا همان روشها وارد عمل نمیشوند بلکه تلاش میکنند از شیوههای مختلف استفاده کنند، آنها مشکل را از نظر شکل و محتوا به محدودترین منطقه جغرافیایی منحصر میکنند. این امر تلفات در میان آنها را کاهش میدهد و معمولاً در سریعترین زمان و با کمترین هزینه از موقعیت خارج میشوند.
کسانی که اوضاع غزه را از زمان روی کار آمدن زمیر به جای هالوی زیر نظر دارند، مشاهده میکنند که تلفات و خسارات زمیر بسیار بیشتر از سلفش بوده است. این امر به طرز فکر دو نفر، پیشینه حرفهای آنها و دیدگاهشان در مورد چگونگی به کارگیری قابلیتها بازمیگردد. در پی کمین مرگبار شب گذشته ( 7 ژوئیه 2025 ) مقاومت در بیت حانون که منجر به هلاکت هفت نظامی صهیونیست و جراحت بیش از ده نظامی دیگر شد، این یادداشت مقایسهای سریع بین ذهنیت افسران زرهی و همتایان آنها در پیادهنظام، ویژگیهای هر یک و نحوه برخورد آنها با موقعیتها را ارائه میدهد.
بازار ![]()
ذهنیت افسر پیاده نظام:
افسران پیاده نظام با مجموعهای از ویژگیها و خصوصیات شخصی و حرفهای متمایز میشوند که آنها را قادر میسازد تا با موقعیتهای عملیاتی به شیوهای متفاوت از همتایان خود در نیروی زرهی یا نیروی هوایی و دریایی، برخورد کنند. مهمترین این ویژگیها عبارتند از:
1 :اهمیت بسیار قائل شدن به عامل انسانی
پرسنل پیاده نظام به یکدیگر نزدیک هستند و دوشادوش هم میجنگند، آنها تحولات و اوضاع را میبینند و با پیچیدگیهای آن از نزدیک برخورد میکنند و ضعف یکی را ضعف همه میدانند. آنها با هم در یک منطقه جغرافیایی فعالیت دارند، بنابراین به یکدیگر اهمیت میدهند و این اعتقاد را دارند که نقطه یک نفر نقطه ضعف همه است لذا تلاش میکنند تا یکدیگر را تقویت کنند و با پوشاندن نقاط ضعف یکدیگر جلوی آسیب به جمع را بگیرند.
2:نزدیکی به زمین و درک اهمیت ناهمواریهای آن
آنها با پاهایشان روی زمین راه میروند، در حالی که گرد و غبار آن صورتشان را پوشانده است. آنها هر تپه، دره و ناهمواری را میشناسند و آن را با بدن خود لمس میکنند. زمین با آنها صحبت میکند و آنها با زمین صحبت میکنند. آنها این دانش را مهمترین عامل برای غلبه بر زمین و فائق آمدن برموانع آن و بهرهگیری از فرصتهایی که ارائه میدهد، میدانند. آنها زمان را برای غلبه بر آن تلف نمیکنند، بلکه تلاش خود را صرف شناسایی آن و ابداع راهحلهایی برای دور زدن موانع میکنند.
2 :انعطافپذیری بالا
این امر آنها را قادر میسازد تا با موقعیتهای ناپایدار مناطق عملیاتی و یا مسئولیتهای خود تعامل کنند و اگر عملیات نفوذ با شکست مواجه شود، ممکن است به اقدام رو در رو متوسل شوند. تجهیزات سبک و بدنهای لاغر آنها به معنای سرعت عمل و انعطافپذیری در واکنش به تحولات میدانی است.
3 : دیدگاه جزئینگرانه به موقعیت
پرسنل پیاده نظام در تمام منطقه حوزه مسئولیت و یا عملیات خود مستقر هستند. آنها وضعیت را با جزئیات کامل و با چشمان خود و نه از طریق چشمان دیگران میبینند، آنها به دشمن نزدیکتر هستند و به بهترین شکل میتوانند تهدید و خطرات ناشی از آن را تشخیص دهند. بنابراین، آنها وضعیت را میبینند و تصویری از آن میسازند که تا حد امکان به واقعیت نزدیک باشد، برخلاف آنچه دیگر بخشها نظیر نیروی هوایی یا کنترل الکترونیکی ممکن است ببینند.
4 :دست کم نگرفتن دشمن
یکی از دلایل دست کم گرفتن دشمن، حس حفاظت، امنیت و اطمینان بیشتر و توانایی درگیری با دشمن در خارج و دور از آتش مؤثر آن است. بنابراین، نزدیکی پیاده نظام به دشمن و عملیات در محدوده بُرد سلاحهایش باعث میشود که آنها کمتر دشمن و قابلیتهای آن را دست کم بگیرند. در نتیجه، تلفات و جراحات کاهش مییابد. ذهنیت افسر زرهی:در مورد افسر زرهی، مهمترین ویژگیها و خصوصیات شخصی و فنی او را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد
1 :سازگاری کُند با محیط
آنها برای تقویت یک نیرو یا پشتیبانی از یک عملیات وارد عمل میشوند و سپس عقبنشینی میکنند لذا وظیفه خود را سازگاری با محیط یا ادغام با آن نمیبینند. ماهیت مأموریت و قابلیتهای تحت فرماندهی، آنها را در تحقق این سازگاری کمک نمیکند. اگر فرمانده ارتش که وظیفه برنامهریزی برای عملیات دارد، با این پیشینه حرفهای سرکار بیاید، در سازگاری با منطقه عملیات و یا مسئولیت خود با مشکل مواجه خواهد شد و در نتیجه در این امر در مانورهای نامناسب و از دست دادن قابلیتها بازتاب خواهد داشت
2:قابلیتهای عملیاتی محدود و حاشیه مانور کم
او یک چکش است! بقیه میخ هستند! راه حل در کوبیدن سر اوست! اما همه موقعیتهای جنگی «میخ» نیستند و پیروزی همیشه از طریق چکش زدن حاصل نمیشود. چکش زدن بیش از حد ممکن است باعث شکستن دسته چکش، فرسودگی چکش یا خم شدن میخ شود.
3 :نبرد با جغرافیا و عوارض زمین
افسر زرهی با ابزارهای سنگین وارد منطقه عملیات میشود که اثربخشی و کارایی آنها ممکن است توسط عوارض زمین و ماهیت آن محدود شود. او از قابلیتهای سنگینتری برای هموار کردن راه برای پیشرویها و مناطق مانور استفاده میکند. او با عوارض زمین میجنگد و بخش زیادی از انرژی و تلاش خود را برای مناسبسازی آن برای حرکت وسایل نقلیهاش هدر میدهد. او موانعی را در زمین میبیند که مانع حرکت و پیشرفت میشوند و نمیتوان از آنها عبور کرد لذا ابتدا باید آنها را فتح کرد و سپس نیروهای دشمن که در آنجا مستقر هستند، را شکست داد. این اقدام منابع را هدر میدهد و زمان جنگ را طولانی میکند.
4: عدم توجه کافی به عامل انسانی
پرسنل زرهی در وسایل نقلیه و خودروهایشان از یکدیگر جدا هستند و تهدید را نه برای گروه، بلکه برای وسیله نقلیهای که در آن هستند میبینند. آنها با زرهپوشهایی به وزن چندین تُن محافظت شدهاند. بنابراین، حس اهمیتی که به افراد و عامل انسانی میدهند، کمتر از جنگجویان پیاده نظام است که تهدید هر کدام از اعضای خود را تهدیدی برای همه گروه میدانند.
5:دست کم گرفتن دشمن دشمن زرهپوش ندارد، یا جنگافزار آن کارآمدی و کیفیتی پایینتری دارد. میتوان از راه دور با آن درگیر شد. علاوه بر این، در میدان نبردی که پر از جنگافزارها و خودروهای زرهی با پوشش هوایی است، کسی جرات نزدیک شدن به ما را نخواهد داشت، چه برسد به اینکه با ما درگیر شود. این در نهایت به معنای عدم انتظار غافلگیری است. سپس غافلگیری حاصل میشود و تلفات رخ میدهد.
خلاصه و نتیجهگیری
خلاصهوار باید گفت که ذهنیت زمیر، که از نیروهای زرهی و از مکتب «آنچه را که نمیتوان با زور به دست آورد، میتوان با زور بیشتر به دست آورد» میآید، کسی که مسئول عملیات رزمی در غزه است و پنج لشکر را با تمام ادوات سنگین و انعطافناپذیر راهی این باریکه کرده است، موجب شده ارتش اسرائیل دچار معضل عملیاتی و کُندی حرکت کند و در این میان، رزمندگان مقاومت که اشراف جغرافیایی کاملی بر منطقه عملیات خود دارند، با تاکتیک جنگ چریکی و بکارگیری بیشتر از بمبهای کنار جادهای و کمینهای ترکیبی و نزدیک شدن به جنگافزارهای ارتش رژیم صهیونیستی توانستهاند بیشترین استفاده را از ذهنیت کنونی حاکم بر ارتش این رژیم ببرند که نشانگر تجربه و شناخت مقاومت از طرز تفکر ارتش اشغالگر است.