چند روایت دستاول از سوءقصد به جان هاشمی رفسنجانی
سیاسی
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - خبرآنلاین / آقا فریاد زد «برسید»، «برسید» ما توی اتاق پریدیم و دیدیم دست یکی از تروریستها را گرفته و تروریست دومی دستش شل شده بود. آقا هم صورتش سیاه شده بود.... دست آقا با دست تروریست قفل شده بود. در همین لحظه تروریست دیگر کلت را به سوی آقا گرفت و شلیک کرد... همسر آقا خودش را بر روی یکی از تروریستها انداخت و یک تیر هم به قالی اصابت کرد و آنها فرار کردند.
بین ساعت 8 و سی دقیقه تا 9 شامگاه جمعه 4 خرداد 1358 آیتالله هاشمی رفسنجانی در منزل شخصیاش هدف گلولهی دو مهاجم از اعضای فرقان قرار گرفت که به بهانهی رساندن نامهای از جانب حجتالاسلام ناطق نوری وارد منزل ایشان واقع در دزاشیب شده بودند. بلافاصله پس از این ترور عفت مرعشی همسر آیتالله که نقش مهمی در ناکام گذاشتن آن ایفا کرده بود همراه با چند تن دیگر هاشمی رفسنجانی را به بیمارستان شهدای تجریش [رضا پهلوی سابق] رساندند و ایشان تحت عمل جراحی قرار گرفت.
حضور فداکارانهی عفت مرد مهاجم را مجبور به فرار کردآیتالله هاشمی رفسنجانی یک سال پس از این واقعه در روزنوشتهای چهارم خرداد سال 59 خود در مورد آن اینطور نوشته است:
ترور من توسط یک گروه سهنفره انجام گرفته و شخصی به نام سعید واحد مسئولیت تیراندازی به من را برعهده داشته و فرد دیگری به نام غلامرضا یوسفی وی را حمایت کرده و رانندهی این عملیات هم شخصی به اسم ابوالقاسم سیاهپوش بوده است. این گروه سهنفره با برنامهای از قبل طراحیشده، شبانه به منزلمان آمدند و یکی از آنها با بهانه قرار دادن یک نامه از طرف یکی از مسئولین [ناطق نوری] با من دیدار کرد. در حین گفتوگو من به حرکتهای آن مرد مشکوک و متوجه شدم که اسلحهاش را درآورده و میخواهد شلیک کند. در این لحظه با او گلاویز شدم. حضور فداکارنه و بهموقع عفت و تلاش شجاعانهی او برای جلوگیری از اصابت گلولههای شلیکشده به نقاط حساس بدنم، مردم مهاجم و همدستش را که در حیاط در انتظار او بود مجبور به فرار ساخت و بعد از آن عفت مرا بهسرعت با کمک همسایگان به بیمارستان رساند. پس از انتقالم به بیمارستان و انجام عمل جراحی و اقدامات مناسب دیگری که برای جلوگیری از خونریزی انجام گرفت، از این حادثه جان سالم به در بردم. هرچند که عوارض این حادثه سالها با من بود.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1235263/