اخبار محرمانه

آخرين مطالب

دو ماه پس از پیروزی انقلاب؛

گزارشی از آخرین دفاع هویدا، تیرباران و دفن بی‌سروصدای او در بهشت‌زهرا خواندنی ها

گزارشی از آخرین دفاع هویدا، تیرباران و دفن بی‌سروصدای او در بهشت‌زهرا
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - هویدا در جلسه‌ دادگاه گفت: «بنده تسلیم دادگاه هستم و همیشه توکلت علی‌الله شعارم بود و الان هم این‌جا عرض می‌کنم که استدعای بنده از دادگاه این است که تمام این مسائل را سبک و سنگین کند و من نه دستم به مال و نه به خون آلوده است.»

ساعت دو و نیم بعدازظهر شنبه 18 فروردین 58، دومین و آخرین جلسه‌ی دادگاه امیرعباس هویدا نخست‌وزیر رژیم پهلوی در بین سال‌های در فاصله‌ی سال‌های 43 تا 56، در شعبه‌ی دوم دادگاه انقلاب در زندان قصر آغاز می‌شود. این جلسه حدود 4 ساعت به طول می‌انجامد و در نهایت در فرصت تنفس اعلام‌شده برای این‌که قضات وارد شور شوند و رای نهایی را صادر کنند، هویدا در حالی که توسط ماموران از راهرو به سمت حیاط برده می‌شود با سه گلوله‌ از پای درمی‌آید و فردای آن روز در روزنامه‌ها اعلام می‌شود که در پی حکم دادگاه که وی را مفسد فی‌الارض شناخته، پس از اتمام دادگاه و ابلاغ رای تیرباران شده است.
آخرین جملات هویدا در دادگاه
در مورد نحوه‌ی اعدام هویدا حرف و حدیث فراوان است اما پیش از پرداختن به آن، ببینیم آخرین او در آخرین دفاعش چه گفته است. بنا به روایت روزنامه‌ی اطلاعات که تنها روزنامه‌ای که در آن روزها شرح کامل دادگاه هویدا را طی روزهای 19 و 20 فروردین 58 از روی نوار ضبط‌شده‌ی مدافعات او منتشر کرده، هویدا در آخرین دفاعش می‌گوید:
- بنده تسلیم دادگاه هستم و همیشه توکلت علی‌الله شعارم بود و الان هم این‌جا عرض می‌کنم که استدعای بنده از دادگاه این است که تمام این مسائل را سبک و سنگین کند و من نه دستم به مال و نه به خون آلوده است. اگر در زمان من بعضی از این جوان‌ها از طرف مقاماتی شکنجه دیدند، زجر کشیدند، من عرض کنم که اطلاعی نداشتم، ولی چون در زمانی بودم که چنین کاری انجام گرفت، به جز این‌که از آن‌ها عفو بخواهم کاری دیگر از من ساخته نیست. خود من دستی در کار نداشتم، به پرونده‌های انتظامی، چه ساواک و چه پلیس، رسیدگی کنید چه بسا که خود من هم پرونده‌هایی داشته باشم و ببینید که زندگی بنده چطور بود من در یک فامیل ثروتمند بزرگ نشدم، مادرم بعد از فوت پدرم کار کرد و مرا و برادرم را بزرگ کرد، علاقه‌ای به سیاست نداشتم، در آن جریان افتادم،‌ اگر کار بدی کرده باشم، از خداوند متعال عفو می‌خواهم،‌ ولی خیال نمی‌کنم که کارهایی که انجام دادم بد بوده، فکر می‌کنم من و هم‌کارانم زحمت کشیدیم، اگر عده‌ای نفهمیده و نادرست بودند، ولی همه نبودند. هم‌کاران من اغلب‌شان یا دوستان شما یا برادران و بچه‌های شما و یا خویشاوندهای شما بودند، من سعی کردم با تمام خلوص نیت عرایضم را بگویم. و چون فرمودید به جزئیات نرو، من هم نمی‌روم ولی آن‌چه که در وضع مالی و اقتصادی و مسائلی که در جزئیات بود،‌ دلایلی هم دارم که می‌تواند ثابت کند که سیاست‌ها همه غلط نبوده و بعضی از آن‌ها احتیاج به زمان داشته تا به نتیجه برسد، امروز باید بگویم یک‌سوم مردم ایران به مدرسه می‌روند، حال بعضی از مدارس خوب است و بعضی خوب نیست،‌ ولی توجه داده شد،‌ امیدوارم فضایی جدید درست شود، ایمانی بین افراد وجود دارد،‌ بماند، زیرا اگر این ایمان توسعه یابد این مملکت از حد خواهد گذشت و به نتیجه خواهد رسید. و از خداوند متعال باز هم عرض می‌کنم در این روز از دادگاه استدعایم این است که با تمام آزادی خود، خوبی‌ها و بدی‌ها را و هر تصمیمی که بگیرند، حتما به من ابلاغ می‌کنند.
برای دفن هویدا به مشکل برخوردیم برای این‌که محل مقبره خانوادگی ایشان تبدیل شده بود به مستراح. و طبیعتا حق دفن رسما به آن صورت نبود
سه روایت از تیرباران
پس از آخرین دفاع هویدا، رئیس اعلام می‌کند که دادگاه از آن لحظه وارد شور می‌شود. یکی از قضات از تماشاگران که حدود 50 نفرند می‌خواهد که سر جای‌شان بنشینند تا هویدا از جلسه خارج شود. هویدا وسایلش را از روی میز جمع می‌کند، کتش را که به علت گرمای داخل سالن از تن درآورده بود، به کمک یکی از پاسداران می‌پوشد و همراه دو محافظ از سالن خارج شد. بعد از او تماشاگران نیز برای تجدید قوا سالن را ترک می‌کنند و قضات دادگاه در اتاق شور به مشاوره می‌نشینند. ابهام از همین لحظه آغاز می‌شود؛ یعنی خروج او از سالن دادگاه و زمانی که محافظان او را به سمت حیاط می‌برند، ظاهرا در همین راه‌رو است که هویدا با شلیک سه گلوله از پای درمی‌آید؛ یعنی پیش از آن‌که حکم دادگاه اعلام شود. چندین روایت درباره‌ی این لحظه وجود دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:
دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجه و معاون نخست‌وزیر در دولت مهندس بازرگان در جلد چهارم خاطرات خود، در روایت دادگاه هویدا معتقد است که ضارب هویدا هادی غفاری بوده است. او می‌نویسد:
«به ما خبر دادند که درست هنگامی که او [هویدا] سخنان خود را پیرامون 13 سال نخست‌وزیری شاه آغاز کرده بود، دادگاه برای تنفس تعطیل شد، در بیرون از دادگاه و در راهروی زندان قصر آقای هادی غفاری او را با شلیک گلوله‌ی اسلحه‌ی کمری‌اش کشت. به این ترتیب به او حتی فرصت سخن گفتن نیز داده نشد. بعد از قتلش او را در اتاق دادگاه روی صندلی نشاندند و فیلم برداشتند؛ یعنی محاکمه و سپس حکم را خواندند و نمایش اعدام را به اجرا گذاشتند.» (ص 154)
این در حالی است که هادی غفاری این روایت را که او ضارب هویدا بوده قویا رد می‌کند. او در گفت‌وگویی که در برنامه‌ی دست‌خط شبکه‌ی 5 در سال 88 در این باره انجام داده است می‌گوید: «من صد بار گفته‌ام این دروغی بود که به من نسبت داده‌اند...»
اما روایت فرشته انشا از بستگان نزدیک هویدا نیز که در طول دوران بازداشت و دادگاه هویدا پیگیر کارهای او بوده نیز در این باره قابل تامل است. او که برای تحویل گرفتن جسد هویدا به پزشکی قانونی مراجعه می‌کند، در گفت‌وگو با با حبیب لاجوردی در پروژه‌ی تاریخ شفاهی هاروارد گفته است: «در اتاق رئیس آن‌جا جلسه‌ای بود و بالاخره ما را بردند به سردخانه، قبل از این‌که ما را به سردخانه ببرند از توی تالاری رد کردند و آن‌جا اجساد زیادی روی میزهای تشریح گذاشته بودند. من‌جمله آزمون را من شناختم [...] ولی ما را بردند به یک تالار دیگری و جسد آقای هویدا را برای شناختن به ما نشان دادند. خیلی لاغر شده بود و جای گلوله دو تا در گردن و یک دانه در شقیقه طرف دست چپ... روی بدن اصلا جای شلیک گلوله نبود... دکتر گرمان که حالا چون فوت شده می‌توانم اسمش را ببرم، آن روز به دوستی که همراه ما بود گفته بود که این یک اعدام بوده. یک اعدام بوده چون از فاصله تیرخوردگی می‌شود گفت که فاصله لااقل نمی‌دانم، ده متر بوده و در حالی که اگر در سلول این کار را کرده بودند فاصله بیش‌تر از سه متر نمی‌توانسته باشد. بعدها خلخالی در خاطراتش به نیپال گفته بود، که خودش این کار را کرده. یعنی این‌که خودش تیر را زده به گردن و بعد گفته سرتان را بلند کنید من خلاصم را بزنم. این را شایعات است. ما بیش‌تر از این نمی‌دانیم...»
دفنِ بی‌سروصدا
در مورد محل دفن هویدا نیز تا مدت‌ها شایعات زیادی مطرح و سرانجام در همین سال‌های اخیر مشخص شده است که او را در قطعه‌ی 82 بهشت‌زهرا با سنگ قبری با عنوان «عباس وحداد» به خاک سپرده‌اند. اما این خاک‌سپاری به گفته‌ی فرشته انشا دو سه ماه بعد از تیرباران او انجام می‌شود یعنی زمانی که دیگر تب و تاب ماجرا می‌خوابد. صبح فردای اعدام هویدا (یک‌شنبه 19 فروردین 1358) آن‌طور که خبرنگار روزنامه‌ی اطلاعات در همان روز گزارش می‌دهد، شمار زیادی از مردم برای جلوگیری از دفن هویدا در بهشت‌زهرا، در آن‌جا جمع می‌شوند، آن‌ها: «فریاد می‌کشیدند که از دفن جسد هویدا در بهشت‌زهرا جلوگیری خواهند کرد.»
فرشته انشا می‌گوید: «برای دفن ایشان به مشکل برخوردیم برای این‌که محل مقبره خانوادگی ایشان تبدیل شده بود به مستراح. و طبیعتا حق دفن رسما به آن صورت نبود. و چون در روزهای قبل، حین مراسم تدفین شهدای دیگر کریزهای مختلفی پیش آمده بود مثل این‌که جسد را بیرون آورده بودند و فوق العاده نگرانی این بود که یک همچین فاجعه‌ای پیش بیاید، خود آن افراد آنجا پیشنهاد کردند که برای یک مدتی ما کاری نکنیم و شایعه کردند که جسد هویدا را خانواده به فرانسه بردند و در پرلاشز دفن کردند. ما هم به این شایعه دامن زدیم تا این‌که سکوت برقرار شد و تابستان بعد یعنی دو سه ماه بعد در بهشت زهرا امیرعباس هویدا طبق مراسم خانوادگی مدفون شد.»

لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1217832/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

10 حقیقت از «ابراهیم چلیکول»؛ بازیگر خوش چهره مست عشق

گروسی وارد تهران شد

نامزد انتخابات مجلس: برای ثبت‌نام رضایت تک تک اعضای خانواده‌ام را گرفتم

ادعای روزنامه اعتماد: آمار نگران‌کننده هواپیماهای سالم کشور؛ فقط 7 تا 8 فروند!

ریزش 20 هزار واحدی شاخص بورس

آوارگی اجباری ساکنان مناطق شرقی رفح در پی تهدید صهیونیست‌ها

سریال کره‌ای «در مخفی»؛ روایتی متفاوت از سرگذشت نو دونگ‌یی

کام‌بک قیمت‌ها در بازار طلا و سکه

تابلوها در سطح شهرهای اسپانیا رنگ و بوی فلسطین گرفت

آغاز کوچاندن فلسطینیان از منطقه شرقی رفح از سوی ارتش رژیم صهیونیستی

فهرست کاندیداهای مورد حمایت «رزما» اعلام شد

احمدی‌نژاد عازم مجارستان شد

ببینید با چه لذتی همراه بچه کیک میپزه

پرسش و پاسخ شنیدنی از جذابترین بازیگر سینمای جهان

بارزانی با رئیسی دیدار کرد

تاکید ویژه رهبر انقلاب به موضوع «جنایات غزه»؛ حج امسال، حج برائت است

نحوه‌ واگذاری زمین به ایثارگران بررسی شد

انتصاب سرپرست معاونت سلامت و توانمندسازی اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

آخرین وضعیت قیمت تخم‌مرغ در میادین میوه و تره‌بار

10 شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته کردند

روایت علی مطهری از ماجرای خانم دف‌زن در برنامه بزرگداشت سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری

استقبال بالا از اجلاس بین‌المللی هسته‌ای ایران علی رغم مانع تراشی‌ها

انتصاب سرپرست معاونت سلامت و توانمندسازی بنیاد شهید و امور ایثارگران

اسموتریچ: ارتش باید امروز وارد رفح شود

نماینده مجلس یازدهم: ما با دولت رودربایستی‌هایی داشتیم که حقیقتاً قابل قبول نبود

پنج میلیارد سهم به نام کارگران شد

استرالیا روابط نظامی با فیلیپین را تقویت می‌کند

منتقدان برنامه هفت، «بی بدن» را دوست نداشتند!

هم چراغ قوه هم پاور بانک

اعلام قیمت تخم‌مرغ در میادین میوه و تره‌بار

بازداشت جاسوس‌های وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی در یمن

تمجید رئیس صداوسیما از «برمودا»ی کامران نجف زاده

مشتی از خروار ترورهای کور داعشی‌های دهه 60

فرابورس برای پذیرش شرکت‌ها شرط گذاشت

پروازهای فرودگاه ایلام لغو شد

میوه و سبزی ارزان شد

گالانت همتای آمریکایی را در مورد حمله به رفح توجیه کرد

رهبر انقلاب: حج امسال، حج برائت است

فرایند تولید بنزین از متانول به‌طور کامل با «بنزین پتروشیمی‌ها» متفاوت است

واکنش صادق آهنگران به مداحی با سبک موسیقی عجیب «داره میریزه»/ ویدئو

فرصت یا دور باطل؟

دستور ارتش اسرائیل برای تخلیه شرق رفح

سکانس‌هایی به نام و یاد وطن در سینمای ایران

رئیسی به قم می‌رود

رئیس سیا برای ادامه مذاکره به فلسطین اشغالی می‌رود

فلسطین همچنان بر همان مدار

معرکه‌ای که «صداتو» راه انداخت و صداوسیما را دنبال خود کشاند!

ماجرای ترور محمدرضا طالقانی در سالگرد 11 سپتامبر/ ویدئو

سفر به تهران قدیم؛ عکس منتشرنشده از شاه و فرح در کنار شعبان بی‌مخ!

معافیت مالیاتی بورس درانتظارتصویب آئین نامه شورای تامین مالی

© - www.akhbaremahramaneh.ir . All Rights Reserved.

چاپ ایرانیان کمپانی