اخبار محرمانه
سرمقاله خراسان/ علت یابی معلول ها با رویکرد مدیریت تغییر
شنبه 10 دي 1401 - 08:11:45
اخبار محرمانه - خراسان / « علت یابی معلول ها با رویکرد مدیریت تغییر » عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم دکترسیدیحیی عظیمی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
هر انسان عاقلی در مواجهه با پدیده ‌ها، چه خوب و چه بد که در مسیر زندگی فردی و اجتماعی با آن ها رو به رو می‌شود، بر اساس قاعده عقلی به دنبال پیدا کردن رابطه علت و معلول بین آن هاست. در واقع انسان اساسا با این قاعده منطقی زندگی می‌کند و خط بطلان بر فرض تصادفی بودن رویدادها می کشد و در عوض با نگاه نظام مند، برای هر رفتاری، علتی را متصور می‌شود. پس قاعده ردیابی علت را در همه معلول های زندگی فردی و اجتماعی قبول و به آن اذعان داریم و به حکم عقل می‌پذیریم که پشت سر هر معلولی، علتی نهفته است و هر حادثه ای هم‌ علت خاص خود را دارد. البته ممکن است ، گاهی به هر دلیلی در شناخت درست علت ها و پیدا کردن «علت العلل»، خواسته یا ناخواسته، دچار اشتباه شویم، اما غفلت در یافتن درست علل، به دلیل درک نکردن درست واقعیت ها و خوش بینی های ساده لوحانه‌، می‌تواند هزینه های غیر قابل جبرانی را بر یک فرد‌ ، گروه و جامعه تحمیل کند. نگاه به مطالبات نسبتا انباشته شده چند نسل و کارهای انجام نشده بسیار، نشان می‌دهد که از علت مهمی به نام «مدیریت تغییر» در اداره امور ، غفلت کرده ایم .یعنی فرایند عبور از « بودن ها » و حرکت به سمت « شدن ها » برای بازسازی ،نوسازی ،بهبود،رشد و توسعه جامعه . پارادایمی که فلسفه وجودی خود را در فراگرد تحول وگذر از سنت های کلیشه ای گذشته و جاری شدن به سوی آینده مطلوب برمحور تحول با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی جست وجو و تبیین می کند .این قصور در فرایند توسعه ،باعث شده است که بیشتر به «تغییر مدیران» دل خوش کنیم و از اصل مدیریت تغییر به عنوان یک علت ضروری در جهان کنونی، غافل بمانیم، البته بدیهی است تغییر مدیران هم در این فرایند گاه ضروری و حتی موثر است، اما مهم بنا نهادن «مدیریت تغییر» در فرایند اصلاح امور است . متاسفانه هر دو جریان سیاسی کشور با نگاه سطحی تمرکز بر تغییر مهره ها به جای مدیریت تغییر به نوعی در ایام صدارت خود دچار روزمرگی شدند و آن بخش از مدیران جریانی که در سطوح عالی، میانی و عملیاتی کشور با اصول و اهمیت مدیریت تغییر بیگانه بودند، با منطق مدیریت اتوبوسی، منصب ها را نه طبق ضوابط، بلکه بر اساس روابط شخصی به مدیران وابسته به جریان سیاسی خود واگذار کردند و با این نوع بده بستان ها ، مسیر رشد و توسعه کشور را دستخوش حوادث ناخوشایند قرار دادند و به‌رغم این نوع نگاه مدیریتی ، مردم نجیب ایران در برهه های مختلف زمانی و با حسن نیت، حتی با شعارهای پر زرق و برق این طیف از مدیران، هم سو شدند و تحمل ایام کردند، اما با کج سلیقگی این مدیران ناتوان، نه تنها گره ای از مشکلات مردم باز نشد ، بلکه گره های کور دیگری هم به وجود آمد که حال ، باز کردن آن ها با دندان هم سخت شده و آسیب های فراوانی به سرمایه های انسانی، اجتماعی و اعتماد عمومی کشور وارد شده است، اما از سوی دیگر ، آن تعداد اندک از مدیرانی که به درک درستی از مفهوم مدیریت تغییر رسیدند، به خوبی بر ضرورت دگرگونی ها و تغییرات لازم با توجه به شرایط زمانی و مکانی مملکت آگاه بودند و این ضرورت را نه از سر منفعت گروهی ، بلکه از منظر حکمرانی خوب، در انجام وظایف محوله مورد توجه قرار دادند. در واقع مدیران آشنا با فلسفه مدیریت تغییر، به خوبی محیط های پیرامون خود را در دنیایی پویا و پر ابهام می بینند و بر این مهم ،آگاه هستند. به همین دلیل، لحظه‌ای از برنامه ریزی برای غلبه بر چالش های محیطی غفلت نمی کنند و همواره می کوشند تا با تبیین استراتژی های مناسب، افکار، رویه ها، ارزش ها و رفتارها را با توجه به رویکرد اقتضایی و شرایط پر تلاطم محیطی ، متناسب با رویدادهای روز ، تغییر دهند و این که چطور خواص و عوام جامعه را با آهنگ تغییرات سریع و پر شتاب و نه با روش های سنتی و تک قرائتی ، بلکه با قرائت های متنوع، برای استفاده مطلوب و بهینه از منابع و ظرفیت های کشور هم سو و هماهنگ کنند. واقعیت این است که مدیران آگاه با منطق مدیریت تغییر، هرگز احساسی، سلیقه ای و شخصی عمل نمی کنند ،بلکه با عقلانیت، افراد را بر اساس توانمندی های خاص آنان برای برآورده شدن اهداف جامعه، نه اهداف فردی و گروهی در پست های مدیریتی به کار می گیرند. درواقع در فرایند خردمندانه مدیریت تغییر، هیچ کس احساس بدی از خود و دیگران ندارد و هیچ کس در جامعه پویا، احساس پوچی، بیهودگی، غم، درماندگی، ذلت و خفت و خواری نمی کند، چرا که در فراگرد عقلانیت، انجام کارها بر اساس اصل شایسته سالاری پیش می رود و جای هیچ دغدغه ای نیست و همه مردم از نگاه رو به جلو برای رسیدن به رشد، توسعه، کمال و تعالی آگاه هستند و با آن همراه می شوند.
مدیریت تغییر، دارای فلسفه ای است که اصل تغییر در چیستی و ذات مدیریتی آن به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر وجود دارد و تا زمانی که این فلسفه در نظام مدیریتی کشور ناقص باشد و به طور کامل جاری نشود، حتی هم سو کردن جامعه با تغییرات سطحی و جزئی، کار دشواری است.بنابراین باید قبول کنیم که دوران مدیران ناکارآمد با توجه به تغییرات شدید و شرایط پر تلاطم محیطی به سر آمده است و اداره امور با مدیرانی که توانایی تغییرات مناسب را در زمینه‌های مختلف ندارند ، کار پرهزینه ای است و چنین مدیرانی ، خود بزرگ ترین مانع بر سرراه تغییرات مستمر ،مداوم و همه جانبه در کشور خواهند بود . باری پرداخت بیش از حد هزینه با نگاه مدیریت جریانی در تغییر مدیران، نه تنها صواب به نظر نمی رسد، بلکه تاکنون عواقب سنگینی را در پی داشته و هر روز کشور را از اصل شایسته سالاری دور و دورتر کرده است. البته که تغییر مدیران، زمانی مطلوب خواهد بود که به عنوان یک زیر سیستم در نظام مدیریت تغییر دیده شود. رویکردی که برای همه تغییرات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مدیریتی کشور به صورت هدفمند عمل خواهد کرد و برای رسیدن به اهداف تعریف شده، استراتژی و برنامه ریزی عملیاتی مناسب با توجه به شرایط و حال جامعه خواهد داشت . پس ابتدا باید مدیریت تغییر را به عنوان علت العلل همه زمینه ها دید و باور داشت که با رویکرد مدیریت تغییر می توان معلول ها را خوب شناخت و برای آن ها نه با روش های سنتی بلکه با نگاه نوین و مدرن در عصر دانایی، راه حل منطقی یافت.

http://www.SecretNews.ir/Fa/News/748503/سرمقاله-خراسان--علت-یابی-معلول-ها-با-رویکرد-مدیریت-تغییر
بستن   چاپ