اخبار محرمانه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مصطفی ایزدی| با پیروزی انقلاب در بهمن 57، نظام اسلامی برپا شد و کمتر از دوماه پس از آن جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی جدید در
ایران شکل گرفت. پا به پای این نظام رسمی، یک زائده سیاسی هم بروز پیدا کرد که هدفش حمایت مصرانه و همهجانبه از نظام رسمی، به هر شکل ممکن بود. این زائده به مرور رشد کرد تا اینکه خود را به درون جمهوری اسلامی کشید و پیش آمد تا امروز که متاسفانه وضعیت اسفباری را برای ملت و حاکمیت رقم زده است. این زائده که باز هم عرض کنم برای دفاع از جمهوری اسلامی بود، اما موریانهوار – خواسته یا ناخواسته، عامدانه یا جاهلانه - به تخریب و بیاعتبار کردن نظام پرداخت و شکاف بین مردم و حاکمیت را امروزی کرد. آثار حرکات و رفتار این زائده که ابتدا عناصری به نام «خودسر» آن را تشکیل میدادند و در حاکمیت هم حامیان قابل اعتنایی داشتند و بعدها معلوم شد خودسر هم نبودند، در سه آورده خلاصه میشد:
1- ارایه تصویری ناپسند از نظام اسلامی، 2– جدا کردن ذهن و دل فرهیختگان و به تعبیری، «الیتِ» جامعه از نظام اسلامی و 3– ایجاد و توزیع نفرت در میان مردم.
این پدیده که چند سال طول کشید تا توانست بخشهای مهمی از ارگانهای حکومتی را در اختیار خود بگیرد، چه کارهایی کرد که نتیجهاش سه ضایعه اسفبار فوق شد؟ فهرستوار اقدامات و فعالیتهای آن گروه موثر که از آن به عنوان زائده یاد شد، برشمرده میشود:
1- زنده کردن اختلافات و دعواهای بین گروههای مبارز و انقلابی قبل از انقلاب، از درون زندانهای رژیم گذشته، در صحنه سیاسی بعد از انقلاب.
2- اختلافاندازی بین رجال سیاسی حکومتی، از همان تشکیل دولت موقت به بعد.
3- حمله به اجتماعات و مراسم گروههای سیاسی یا فرهنگی به منظور بیرون کردن آنها از حوزه هواداری نظام اسلامی.
4- بازکردن در و دروازه خود برای نفوذ گروههایی که اندیشه ضدیت با جمهوری اسلامی داشتند، مانند گروهها و عناصر چپ به ویژه حزب توده و بخشی از سازمان مجاهدین خلق. اینها در غیاب یک تشکیلات اطلاعاتی قوی، توانستند در لباس دلسوزی از نظام.
بدبینی زیاد و نفرت فراوانی را چه در هستههای اثرگذار درون نظام، چه در خیابانها به وجود آورند. مهندس لطفالله میثمی در یک مقاله خواندنی که چند سال پیش تحت عنوان «حفرههای اطلاعاتی» نوشته بود، یادآور شد که مقدار زیادی از شکنجههایی که در زندان بعد از انقلاب به هواداران سازمان مجاهدین خلق داده میشد توسط اعضای همان سازمان که نفوذ کرده بودند و میخواستند جوانان پرشور و خانواده آنان را به امام و انقلاب بدبین یا متنفر کنند، صورت میگرفت! مهندس میثمی اسامی بعضی از آن نفوذیها را که بعدا فرار کرده و الان در
اروپا زندگی میکنند، افشا کرده بود.
5- حمله به سینماها و کتابفروشیها و محافل خصوصی گروهها و تشکلهای دانشجویی و...
6- برخورد با جشنهای عروسی که نمیپسندیدند و جاهایی که مراسم مختلط برگزار میشد و احیانا در آن بیبندو باریهایی صورت میگرفت و برخورد خشن و توهینآمیز با خانمهای بدحجاب به شیوههای گوناگون از جمله اسیدپاشی به صورت آنان یا برای تحقیر بانوان و شخصیت آنان، طرحهای تفکیک زن و مرد را در جامعه ارایه میکردند.
7- تاثیرگذاری بر ارگانهای نظارتی به منظور جلوگیری از ورود افراد دلسوز و با تجربه در قوای حاکمیتی که با آرای مستقیم مردم شکل میگیرد. این امر ضد حقوق اساسی ملت، برنامهریزی و اجرا را در کشور فلج کرد، به گونهای که اقتصاد جامعه و معیشت مردم دستخوش تنگناهای شدید شد و خیلی از جوانان تحصیلکرده، اما بیکار را در سطح ملی رها کرد. این شرایط باعث فرار مغزها و رفتن جوانان نخبهای که میهن اسلامیمان به آنها شدیدا نیازمند بود به کشورهای پیشرفته شد. در همین راستا میتوان از نفوذ شاخهای از این زائده، به درون گزینشهای دستگاههای اداری و اشکالتراشیهای رنجآور به منظور محروم کردن جمع زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی در دستیابی به شغل مناسب نام برد.
8- فعال کردن جریانهای فکری- فرهنگی گوناگون به منظور تبیین اندیشههایی مغایر با مواد مهمی از قانون اساسی که حقوق مردم را در تداوم جمهوریت نظام تضمین میکرد. این اقدام بسیار ناخوشایند که اصل مردمی بودن جمهوری اسلامی را مخدوش و بیاعتبار کرد، شکاف عمیقی بین مردم و حکومتگران ایجاد کرد و بر تنفر جوانان از آنچه خودشان در شکلگیری آن نقش ندارند، افزود.
9- ورود تدریجی به درون رسانههای رسمی کشور به منظور تک صدایی کردن آنها که متاسفانه نظر خود را به رسانهها، به ویژه رسانه ملی تحمیل کردند، این اقدام غیرمردمی جز سوق دادن جوانان و افراد علاقهمند به دانستن اخبار و تحلیلهای صدای دیگر، به سمت رسانههای صوتی و تصویری دیگران، سودی نداشت. در همین راستا محروم کردن مشتاقان آگاهی از طریق فناوریهای نوین ارتباطی قابل ذکر است که تا هماکنون نیز ادامه دارد.
افزون بر این موارد، رفتارهای دیگری هم از این زائده فراگیر سر زده است که باعث شده جوانان دهه هفتادی و دهه هشتادی، ناامید و گرفتار مشکلات خانوادگی و در نتیجه عصیانگر شوند. همانهایی که دو ماهی است در اعتراضهای خیابانی یا پشتبامی سراسر کشور، قابل مشاهدهاند و حاکمیت در بازگرداندن آنان به منازلشان درمانده است.
اگر آقایان این سیر حرکت عناصر تندرو را قبول ندارند، بفرمایند چرا اکثر جوانان و میانسالان امروز، پایبندیهای خود را به دین و علاقهمندیهایش را به جمهوری اسلامی از دست دادهاند؟
http://www.SecretNews.ir/Fa/News/739813/فعال-اصلاح-طلب-مطرح-کرد--چرا-به-اینجا-رسیدیم؟