صدا وسیما منادی تناقض بین دیپلماسی و میدان
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان اسقایی| یک بار دیگر رسانه ملی به محلی برای در برابر هم قرار دادن میدان و دیپلماسی تبدیل شد. ماجرا از آنجا آغاز شدکه یکی از مجریان رسانه ملی در برنامهای که به بررسی تحرکات اخیر دیپلماسی در کشور میپرداخت اعلام کرده است: «ما با دو مدل دیپلماسی روبرو هستیم. یکی دیپلماسی زانو زدن که محمدجوادظریف در مجمع عمومی سازمان ملل جلوی برخی از سران کشورهای عربی انجام داد، برای اینکه رابطه با عربستان را بهبود ببخشد، خروجی آن را هم دیدیم که چه اتفاقی افتاد و چقدر به منافع ملی ایران ضربه زد. مدل دیگر دیپلماسی ، دیپلماسی شهید قاسم سلیمانی است. دیپلماسی که منجر شد عربستانی که خود رابطه با تهران را قطع کرده بود، برود به سمت چین و بخواهد که واسطه شود برای اینکه روابطه با تهران برقرار شود. حتی سفر یکی از مقامات صهیونیستی را به کشورش قطع کند، قضاوت با شما کدام دیپلماسی به نفع منافع ملی است؟». واژگان میدان و دیپلماسی اولین بار توسط محمدجواد ظریف اعلام شد. فایلی به نقل از وی در یک مصاحبه که از قرار معلوم قرار نبود منتشر شود و برای ثبت در تاریخ آمده بود، به یکباره انتشار یافت و واکنشهای متعددی از جمله واکنش وزیر خارجه وقت را همراه داشت. بررسی مجدد آن فایل صوتی به صورت اجمالی نشان میدهد که وزیر خارجه وقت در سیاست خاورمیانهای وزارت خارجه اختیار چندانی نداشته و این میدان بوده است که حرف اول را در مورد دیپلماسی منطقهای میزده. البته از لابهلای صحبتهای ظریف میتوانستیم این نکته را برداشت کنیم که هرجا میدان و دیپلماسی مکمل هم بودند، توفیقهای خوبی برای کشور حاصل شده است. با این وجود هنوز هستند افرادی که علاقه دارند که سیاست خارجی را با چوب جناحی پیش برده و برداشتهای سلیقهای از رفتارهای میدان و دیپلماسی داشته باشند. این در حالی است که الفبای ابتدایی ورود به عرصه تحلیل در سیاست خارجی برداشتن نگاههای جناحی و قرار دادن متر و معیار منافع ملی است. حال این منافع ملی توسط ظریف و با نوع نگاهش به دیپلماسی تامین شود و یا توسط امیرعبداللهیان، تفاوتی ندارد. مهم تامین منافع ملی است.
آنچه فراموش میکنند
اشخاصی که به نگاه جناحی به مسائل خارجی نگاه میکنند، هرگونه تعامل با آن سوی آبها را بر اساس اصل ضد استعماری و استثماری، زانو زدن قلمداد میکنند و اعتقاد دارند که دول خارجی اگر یک ریال به ایران میدهند؛ صد ریال از تهران میگیرند. از این جهت ایران باید با دستانی پر در عرصه تعامل با سایر کشورها حاضر شود تا قدرت چانه زنی ایران برای گرفتن منافع بیشتر افزایش یابد. حال اینکه در یک فقره یعنی قطع رابطه با عربستان اینگونه نیست. تهران و ریاض دو کشور همسایه و مسلمان هستند که اختلافاتی هم با یکدیگر در نگاههای امنیتی به چالشهای منطقه دارند. در مقطعی در تهران برخی که امروز از دیوارنوردیها به مناصبی هم رسیدهاند، به سفارت عربستان وارد شده و عملا زمینه اصلی قطع رابطه تهران و ریاض را فراهم آوردند. حال همین افراد جلو افتاده و سخن از دوگانگی میدان و دیپلماسی سر میدهند. در آن زمان عالیترین مقامات تهران از عدم موافقت با دیوارنوردیها سخن به میان آوردند. واقعیت آن است که تمام هزینههایی که از قطع روابط تهران و ریاض به ایران و عربستان و حتی منطقه در طول این سال ها تحمیل شده است را این دیدگاهها تحمیل کردهاند. در یاد ندارند که چندین دوره مذاکره در سطوح عالی امنیتی در زمان دولت روحانی در عراق بین ایران و عربستان برگزار شد و در همان زمان اعلام شد که تنها قرائت بیانیه دیپلماتیک بین تهران و ریاض باقی مانده است تا این دو کشور مهم منطقه در عادی سازی روابط قرار گیرند. به هر تقدیر هم در انتهای دولت قبل و هم در طول حدود 2 سال از ابتدای این دولت باید زمان می گذشت و مقدماتی آماده میشد تا تهران و ریاض با یکدیگر به تعامل بیشتر برخاسته و گامهایی جدی در برقراری روابط بردارند.
آنچه باید اتفاق میافتاد
نکته دیگری که از نگاه افرادی که با دیدگاه جناحی به مسائل دیپلماتیک مینگرند، دور میماند این است که بازی جدید عربستان در منطقه از آنجا شروع شد که سران سعودی دریافتند که راهی ندارند جز اینکه با تهران کنار بیایند. چرا که آمریکاییها به بهانه ایران هراسی میلیاردها دلار سلاح به آنها فروختند اما آن سلاحها حتی در برابر حوثیها که یک گروه سیاسی و شبه نظامی بودند کارایی نداشت. ضمن اینکه لقب گاو شیرده که از سوی ترامپ به اعراب داده شد، بالاخره آنها را به فکر فرو برد که تا کی با وجود اینکه منابع انرژی و مالی فراوانی دارند، باید از سوی غربیها با دیدگاه درجه دوم مورد نظر قرار گیرند. همچنین باید طول میکشید تا آنها قدرت نفوذ ایران را در چهار سوی منطقه آن هم بدون پشتوانه یک قدرت خارجی درک کنند. آنها امروز فهمیدهاند که نه ایران را میتوان به هزاران کیلومتر آن طرف تر سوق داد و نه عربستان قابلیت جابجایی به آن سوی منطقه را دارد و چارهای نیست جز اینکه ایران و عربستان بر سر دیدگاههای مشترک با یکدیگر مسیرهایی را جلو رفته و در اختلافات با یکدیگر تعامل کنند. این مسیر باید پیموده میشد و اتفاقا اولین تعاملات و مهمترین بخش آن توسط دولت قبل که برخی با سفسطه عملکرد آنان را به زانو زدن در برابر غرب تحلیل میکنند، برداشته شد. نکته مهم این است که تهران چه در مذاکرات در منطقه و چه در مذاکرات در برجام با اقتدار حاضر شد. حال اینکه برخی به علت دیدگاههای جناحی، دیپلماتهای قبلی را که به فرموده مقام معظم رهبری فرزندان انقلاب هستند و هم اینکه نیز در بسیاری از مواقع مشاوره میدهند را به زانو زدن محکوم میکنند، آیا این افراد قرار نیست پاسخگو باشند که چرا بخشی از دیپلماسی مقتدرانه نظام را زیر سوال میبرند؟
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/887983/