سرمقاله ایران/ زشتیشناسی تناقض سیاسی!
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - ایران / « زشتیشناسی تناقض سیاسی! » عنوان یادداشت روزنامه ایران به قلم حسامالدین برومند است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
یکی از مسائلی که در ساحت سیاسی و جریانشناسی سیاسی، محلی از توجه ویژه کارشناسان و اندیشمندان را به خود اختصاص داده،مسأله «تناقض» است. یعنی به عنوان مثال یک جریان سیاسی را در نظر بگیرید که از دموکراسی، حق انتخاب و... دم میزند ولی اگر در میدان انتخابات ببازد آن وقت حتی تفسیرش از «مردم» هم تفاوت پیدا میکند و اساساً «مردم» در نگاه و قاموس فکری آنها کسانی هستند که به حزب و جناح و قبیله آنها رأی بدهند و در غیر این صورت تلاش و تقلا میکنند «مردم» را به یک گروه خاص تنزل بدهند!
ماجرا به اینجا ختم نمیشود و حتی برخی جریانات سیاسی با فرافکنی از این «تناقض» در رفتار به عنوان یک حربه پیشدستانه در بزنگاههای سیاسی استفاده میکنند! یعنی به جای اینکه عبرت بگیرند چرا مردم از آنها روی برگرداندهاند، مردمی که به طرف مقابل آنها رأی داده است را «مردم» نمیپندارند و آرای مردم را رأی ملت نمیدانند! خیلی دور نیست و از ذهن افکار عمومی پاک نشده است که یک جریان سیاسی به نام مردم، نان خورد و به لطایف الحیل رأی مردمی را جلب کرد که اساساً سفره مردم را کوچکتر کرد و کار را به جایی رساند که وقتی در مسند قدرت هم قرار گرفت نه فقط گرهای از زندگی مردم باز نکرد بلکه همه چیز را به اراده قدرتهایی گره زد که دستاورد آن تحریم پشت تحریم بود و نه چرخ سانتریفیوژها چرخید و نه چرخ زندگی مردم!
حال، یک روزنامه مدعی اصلاحطلبی چندی پیش در کالبدشناسی اغتشاشات اخیر و تنزل آن صرفاً به اعتراضات در مطلبی با عنوان «دگرگونی زیباییشناسی سیاست» با روش یکسویه نگری و شیوه گزینشی نوشت: «اگر نقش کاتالیزورها را در اعتراضات اخیر کنار بگذاریم، این اعتراضات عوامل و ریشههای بنیادی دیگری هم دارد. یکی از این عوامل تبعات ناخواسته شکلگیری مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری 1400 است...» و ادامه داد: «مضاف بر اینکه این دو نهاد انتخابی که باید اصالتشان بر آرای مردم باشد، نابهنگام بودند؛ چراکه تضادها و تناقضهای جامعه را نمایندگی نمیکردند...!» در این باره باید گفت؛ اول اینکه چرا به همین راحتی آنچه که نقش کاتالیزورها نام نهادهاید را کنار میگذارید؟ چرا اغتشاشات را صرفاً به اعتراضات تنزل میدهید تا دست خارجی در ناامنیها را سانسور کنید؟! عجیب نیست که به رسانهها و شبه رسانههای ضدایرانی در این صحنه اشاره نمیکنید؟
دوم اینکه چرا مردم را در حصار منافع حزبی و جناحی خود محاصره میکنید؟ از انتخاب و حق انتخاب مردم دم میزنید ولی مردمی را که به مجلس یازدهم و دولت سیزدهم رأی دادهاند، مردم نمیدانید و رأی آنها را رأی ملت نمیدانید؟! این چیزی جز منطق تناقض هست؟ با واژگان پرطمطراق و زیباییهای لفظی میتوانید از زشتی این منطق بکاهید؟
سوم اینکه با چه رویی عامل یا یکی از عوامل ناآرامیها را به سمت دولت سیزدهم سوق دادید؟ عجیب اینجاست که برای فرار از پاسخگویی و برای اینکه «تناقض» خودشان و مدعیان اصلاحطلبی و اعتدالی را پنهان نمایند، به یکباره منتقد دولت روحانی شدند و در همان روزنامه اصلاحطلب نوشتهاند: «هشت سال دوران ریاست جمهوری خسته و عبوس روحانی که اغلب وزرایش تکنوکراتهای بازنشسته بودند، چنگی به دل نمیزد و روحانی نیز در سیاستورزی آردش را بیخته و الکش را آویخته بود. دولت روحانی شور و شوقی سیاسی نداشت و پاسخگوی تحولات زیرپوستی جامعه نبود و نسلی همچون آب زیرکاه میخزید که بهندرت کسی میتوانست حضورش را تشخیص دهد.»
مشکل اینجاست که حتی اگر یک سال پس از هشت سال سیاستورزی اصلاحطلبانه و اعتدالی بخواهید ژست منتقد بگیرید، باز هم مسأله حل نمیشود چون نتیجه آن سیاستورزی به جایی رسید که اساساً با پدیده و معضل شوم بی دولتی و بی مسئولیتی همراه بودیم و دقیقاً همه چیز در صحنه و ساحت سیاست رها شده بود و باز هم دقیقاً همینجا بود که روزنامهها و رسانههای مدعی اصلاحطلبی نه تنها به روی خودشان نیاوردند بلکه خسارات و هزینههای بی مسئولیتی دولت را پای نظام مینوشتند! «تناقض» در سیاست ورزی اصلاحطلبان و اعتدالیها با فرافکنی و مغالطه، پنهان و پاک نمیشود. زمانی آلبر کامو گفته بود: «ما در عصر فحشای کلمات زندگی میکنیم، صلح میگوییم و از آن جنگ اراده میکنیم، آزادی میگوییم و از آن اسارت اراده میکنیم، علم میگوییم و از آن جهل اراده میکنیم و...» و اکنون گویی یک جریان سیاسی اراده کرده است که از «مردم» بگوید ولی مردمی که فقط به او رأی دادهاند و اگر به او رأی ندادند، اساساً مردم نیستند! این هم ضلعی و بخشی از فحشای کلمات و جنگ تفسیر و تزویر است؛ به همین زشتی و همین قدر متناقض!
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/731707/