زنان افغان قربانی میشوند تا سازمانهای خیریه پولدار شوند؟
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
چندی پیش مطلبی برگرفته از فارینپالیسی درباره «زنان افغان» منتشر کردیم که نویسنده معتقد بود جهان برای «زنان افغان» وظایف و چارچوب خاصی تعریف کرده است و آنان را فقط به عنوان زنان فقیر، تحت ظلم و مورد تجاوز قرار گرفته، میخواهد. همین تفکر سبب شده تا زنان افغانستان نیز برای حضور در مجامع جهانی با همین کلیشه ظاهر شوند و نخواهند قدرت و توانایی خود را بروز دهند. برخی از خوانندگان مخالف این نگرش بودند و برای ما نوشتند که این نوع نگاه به «زنان افغان» سبب میشود تا ظلم رواشده به آنان بهخصوص در یک سال گذشته و در زیر سلطه طالبان، در حاشیه قرار گیرد و زنان در کارزار مبارزه با بردهداری جدید تنها بمانند. همچنین این مخالفان معتقد بودند این نگاه سبب میشود تا تلاشها و اعتراضات زنان در این روزها و در این شرایط سخت که هر حرکت اعتراضی با دستگیری و شکنجه روبهرو است، دیده نشود؛ آنهم در این روزها که از هر گوشه افغانستان خبر کشتهشدن و تجاوز به زنان شنیده میشود. درعینحال زنانی که در افغانستان همچنان ماندهاند، در تلاش هستند تا هویت و جایگاه خود را به شکلی حفظ کنند حتی بدون کمک جهان.
این چالش سبب شد تا بار دیگر سراغ جایگاه «زنان افغان» برویم؛ این بار با همان دیدگاهی که در مقاله تشریخ شده و از آن به عنوان فرصتی برای تبادلات اقتصادی و مبادلات سیاسی یاد شده بود. سخنان رادا اکبر، هنرمند افغان، در گفتوگو با فارینپالیسی، در تشریح این رویکرد مؤثر بود؛ چراکه این زن افغانستانی معتقد است: «در سال 2001، آمریکاییها و متحدانشان به افغانستان حمله کردند تا زنان افغان را توانمند کنند و 20 سال بعد، به نظر میرسد که ما آنقدر قدرت داریم که آنها به حرفهای ما گوش ندهند. اینطور نیست که زنان افغانستان نیاز به حمایت جهانی نداشته باشند، مشکل این است که این حمایت به قیمت تحقیر ما و سلب نمایندگی است. در اولین سالگرد دور دوم دوران تاریک در افغانستان، ما زنان افغانستان از جهان درخواست حمایت میکنیم. اما اولا، ما میخواهیم که از سوی رهبران جامعه بینالملل جایگاه برابری داشته باشیم تا بتوانیم حقوق برابر را از طالبان مطالبه کنیم. تا زمانی که ما قربانی و کالا بشویم، دستاندرکاران سیاسی کشورمان به دنبال مبادله ما با منافع سیاسی خودشان خواهند بود».
با جستوجویی بیشتر در رسانههای مختلف جهان درباره جایگاه «زنان افغان» به نظر میرسد تمرکز فعالیتهای در 20 سال گذشته صرفا معطوف به مسائل زنان بود و دیدگاههای آنها در مورد سایر تحولات اجتماعی-سیاسی و منازعه نادیده گرفته میشده است. در واقع در 20 سال گذشته، پروژهها بر اساس نیازهای زنان طراحی نشدهاند، در عوض، نیازهای زنان افغان، بر اساس نیازهای پروژههای اهداکنندگان شکل گرفت.
زنان، در پستهای مدیریت شرکتهای دولتی و توسعه، سازمانهای کمککننده و... در سطح افغانستان و بینالملل حضور داشتند، اما به نظر میرسد اکثر این جایگاهها نمادین بود، بدون اینکه به آنها اختیارات اساسی در تصمیمگیری داده شود، و البته این زنان هم شاید به دلیل ترس از دست دادن فرصتها، اعتراضی نمیکردند.
در این میان مواردی بوده که اگر زنان افغانستان نقشهایی را که برایشان در نظر گرفته شده بود بهطور کامل بازی نمیکردند، عضویت خود را در قبیله «زنان افغان» از دست میدهند.
وقتی بیشتر دقیق میشویم این بدبینی به وجود میآید که انگار قرار است کلیشه «زنان افغان» بازسازی شود تا به «یک دوره جدید خدمت کند». این دوره جدید هم میتواند شرکتها باشند و هم طالبان.
این را میشود از سخنان یکی از زنان فعال افغانستان، «مینا شریف»، به آسوشیتدپرس نتیجهگیری کرد. او گفته است: «روایت زنان افغان باید متناسب با بودجه کشورهای کمککننده باشد. باید به اندازه کافی خشونت علیه زنان در افغانستان رواج داشته باشد، آنها باید برای مدتی تحت ظلم قرار گیرند تا دوباره به یک شرکت برای دریافت بودجه و اختصاصدادن بخشی از بودجه تبدیل شوند».
این واقعیتی کتماننشدنی است که «زنان افغان» در 20 سال گذشته در حال قدرتمندشدن بودند، تحصیل میکردند، خانوادهها و جوامع را رهبری میکردند و در ورزش رقابت میکردند. آنها کلیشه «قربانیبودن» را میشکستند و به دنبال عضویت در «جامعه جهانی زنان قدرتمند» بودند. اما به نظر میرسد همین قویشدن به معنای آن بود که درهای سازمانهای خیریه به روی آنها بسته شود. همچنین جامعه بینالمللی، مشاغلی را که قبلا بر آموزش جنسیت تمرکز داشت، باید کاهش میدادند. از سوی دیگر سازمانها پروژههایشان را از دست میدادند، زیرا نمیتوانستند برنامههای توانمندسازی برای کمک به زنان افغان را توجیه کنند؛ چراکه این زنان افغان، دیگر نیازی به نجات نداشتند. همانطور که در آن مقاله فارینپالیسی نیز اشاره شد این روند سبب میشد سیاستمداران و صاحبمنصبان افغان دیگر نتوانند از «زنان افغان» بهعنوان ابزار چانهزنی استفاده کنند، زیرا زنان افغانستان با جایگاه برابر در میز مذاکره در کنار آنها قرار داشتند.
همانطور که این مقاله و چند مقاله دیگر نیز اشاره دارند، بعد از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، دنیا که زمانی میخواست زنان افغان را نجات دهد، در سال 2021، در یک روند حیرتآور، زنان را به گروهی تروریست که حقوق آنها را سلب کرده بود، هبه کرد! آنان هر روز برای حقوق عادی و روزمره خود کشته میشوند؛ در کلاس درس، در تظاهرات و... .
اکنون بیشتر از یک سال است که این زنان توانمند از رفتن به سر کار، مدرسه یا شرکت در زندگی سیاسی و عمومی منع شدهاند. بااینحال، این بار، رهبران خارجی برای نجات زنان افغان فریاد نمیزنند و تلاش اندکی انجام میدهند؛ حتی زنان سیاستمدار طبق خواسته طالبان با روسری در جلویشان مینشینند. هرچند زنان افغانستان، بهخصوص آنان که در این کشور هنوز باقی ماندهاند، تمام تلاش خود را می کنند تا حقوق خود را حفظ کنند، شاید این بار بدون کمک جهان.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/731200/