افغانستانِ طالبان؛ به جز تاریکی چیزی نمیبینیم
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد / عبدالمحمد طاهری| یکسال از حاکمیت گروه طالبان پس از فرار اشرف غنی از افغانستان میگذرد. اینکه چرا این اتفاق افتاد، به صورت خلاصه به دلیل اشتباهی بود که امریکاییها انجام دادند، چرا که رسیدن توافق با جماعتی با این مشخصات و مختصات، چنین عواقبی نیز در پی داشت.
امروز در یکسالگی حکومت طالبان، استبداد را به تمام معنا در 31 ولایت افغانستان میبینیم و اتفاقهای بسیار بسیار ناگواری که به دلیل فقدان صاحبان قلم و رسانه، جامعه جهانی از آن بیاطلاع است. آنچه مسلم است مشکلات عدیدهای است که مردم را گرفتار کردهاند؛ از فقر و تهیدستی و تنگدستی گرفته تا تحکم با شیوههای بسیار خطرناک برای اداره امور جامعه که این مساله منجر به نارضایتی گسترده مردم از وضعیت جامعه افغانستان شده است. جمعیتی از مردم افغانستان که در طبقه ریشسفیدان در مناطق مختلف افغانستان حضور دارند با اندیشههای طالبان از گذشته قرابت داشتهاند و هنوز هم در جامعه حضور دارند، اما قطعا برای نسل جوانی که اکثریت قریب به اتفاق جامعه افغانستان را تشکیل میدهد و همچنین جامعه تکنوکراتها این وضعیت غیر قابل تحمل است.
از سوی دیگر به هر شکل وضعیت کنونی جامعه افغانستان مشکلاتی را برای منطقه ایجاد کرده است. مهمترین معضل برای منطقه ناامنی است. کشورهای منطقه هنوز نمیدانند با چه کسی باید صحبت و با چه طرفی مذاکره کنند. علاوه بر این سیل عظیم مهاجرانی که وارد کشورهای منطقه شدهاند، بار عمده این پناهجویان بر دوش جمهوری اسلامی ایران و پاکستان بود. در شرایطی که جامعه جهانی درگیر مشکلات اقتصادی است که ایران هم از این امر مستثنی نیست، ورود این پناهجویان به ایران هم در کنار ایجاد ناامنی، مشکلات اقتصادی را هم به همراه داشته است. باید اشاره کنم که وقتی پناهجویان از مرزهای مختلف به صورت غیرقانونی، بیضابطه، بدون ثبت و احراز هویت و شناسایی وارد کشور میشوند، خواه نا خواه در میان خیل عظیمی از پناهجویان، عناصر عامل ناامنی را هم وارد کشور مقصد میکنند.
از دیگر سو میبینیم که امروز همچنان گروه داعش خراسان در جامعه افغانستان فعال است. در میان طالبان هم افتراق و جدایی است و مبارزه دایمی درون این گروه وجود دارد که یک گروه بتواند گروه رقیب را مهار کند و بتواند خود تسلط کامل را بر حکومت به دست بیاورد.
از سوی دیگر جامعه جهانی هنوز نتوانسته است برای به رسمیت شناختن گروه طالبان به یک اجماع برسد. همه این مسائل را وقتی کنار هم میگذاریم، میبینیم که به هر انگیزه و دلیلی که این اتفاقات یک سال پیش در افغانستان رخ داد، نهایتا نتیجه خشنودکنندهای برای منطقه در پی نداشت.
نکته مهم اینکه مبارزههایی که از چهار دهه قبل برای مقابله با بیگانگان در افغانستان از مبارزه با اشغال شوروی آغاز شد و به مبارزه با دوره اول حکومت طالبان در نیمه دوم دهه 1990 تا امروز در مبارزه با حکومت جدید طالبان ادامه یافته است، کماکان همان جبهه شمالی که قبلا احمد شاه مسعود آن را اداره میکرد، همچنان در پنجشیر و اندراب ادامه دارد و حلقههای جدید و گروههای جدید در شمال و شمال شرق افغانستان متشکل شده و به آن پیوستهاند. علاوه بر اینها داعش، القاعده و طالبان بریده از گروه حاکم در حال مبارزه با حاکمیت طالبان هستند. مبارزان مردمی علیه طالبان معتقدند حاکمیت طالبان جز بدبختی و تنگدستی و ناامنی، چیز دیگری برای مردم افغانستان در پی نخواهد داشت. مبارزه گروه باقیمانده از ائتلاف شمال به دنبال براندازی جریان حاکم هستند، هرچند گهگاهی هم صحبت از مذاکره میشود، اما قرابتی میان معارضان و طالبان وجود ندارد که بتوانند از طریق مذاکره و گفتوگو مشکلات جامعه افغانستان را حلوفصل کنند.
همچنین در این رهگذر همچنان شاهد هستیم که اشرف غنی در یکسالگی حکومت طالبان، همچنان بر این باور است که کماکان رییسجمهوری قانونی افغانستان است، هر چند که این مساله معادلهای را تغییر نخواهد داد، اما گروههای تکنوکرات خارج شده از جامعه افغانستان هم گروههایی را تشکیل دادهاند و به دنبال تشکیلات جدیدی برای جامعه افغانستان هستند که هر چند تشتت و تفرق بسیاری میان آنها وجود دارد، اما نهایتا خواهان نجات مردم افغانستان هستند. با این حال من چندان امیدی به عملکرد این گروهها ندارم، چرا که در زمانی حکمرانیشان در افغانستان عملکرد چندان خوبی برای کشور نداشتند.
در یکسالگی حکومت طالبان در کنار معضلات بسیار متعدد و متنوعی که در جامعه افغانستان شکل گرفته است، از مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که آخری از بزرگترین مشکلاتی است که ما در یکسالگی دولت طالبان مشاهده میکنیم. به ضرس قاطع میتوان گفت وضعیتی که بر طبقه زنان افغانستان حاکم است، حتی به مراتب از دوره گذشته حکومت طالبان بدتر است، به این دلیل که جامعه زنان افغانستان در دو دهه گذشته به چنان رشد و آگاهی رسیده است که دیگر تاب و تحمل چنین اندیشههایی که معلوم نیست از کجا شکل گرفته است، ندارند. به همین دلیل طالبان هم به دنبال سرکوب شدید زنان افغانستان هستند، بزرگترین سرکوب این است که نه مدرسه و دانشگاه را به زنان افغان روا میدارند و نه حاضر هستند به حداقل آزادیهای اجتماعی زنان تن بدهند.
از هر زاویهای که بخواهیم به این یکسالگی طالبان نگاه کنیم، متاسفانه به جز تاریکی چیزی را نمیبینیم. البته من به عنوان کسی که علوم تربیتی خوانده است، پدیدهها را در افغانستان مشاهده میکنم و با دید سیاسی به پدیدههای افغانستان نمیکنم. چرا که از دید سیاسی ممکن است چیزهای دیگری در یکسالگی حکومت طالبان دید. اما اگر بخواهم از دیدگاه انسانی به قضیه نگاه کنم، نمیتوانم انباشتی از خدمات را پیدا کنم که گروه طالبان برای مردم افغانستان به ارمغان آورده باشد. به عبارت دیگر اساسا برنامهای وجود ندارد که بتوانند در چارچوب آن برنامه کار و حکومت را مدیریت کنند. طالبان هر از گاهی با برخی کشورها ارتباط میگیرد تا بتوانند برخی از مشکلات اقتصادیشان را حل کنند. مشکل آنها با امریکا هم حل نشده باقی مانده است و به ویژه بعد از ماجرای ترور ایمن الظواهری دیگر قضیه پولهای بلوکهشده افغانستان هم وضعیت پیچیدهتری پیدا کرد و تصور میکنم که حالا حالاها راهی برای باز کردن این گره پیدا نخواهد شد.
امریکاییهایی که خودشان مقصر جدی در وضعیت کنونی افغانستان هستند. درست است که امریکاییها به دلایل مختلف، از جمله مشکلات مالی که داشتند، قصد داشتند به هر شکلی افغانستان را ترک کنند، اما این شکل از ترک کردن معضلات و مشکلاتی را برای مردم افغانستان پدید آورد.
در هر صورت اگر گروه طالبان نتواند یک اجماع جهانی برای شناسایی حکومت خود ایجاد کند و دوم اینکه نتواند مشکلات اقتصادی مردم را حلوفصل کند و سوم اینکه نتواند برای بازگشایی مدارس و دانشگاه روی جامعه زنان حساب باز کنند و حداقل آزادیهای اجتماعی را برای آنها تامین کنند، نهایتا آینده تاریکی در انتظار حاکمیت این گروه خواهد بود، به ویژه که اشاره کردم گروههای معارض متعددی در افغانستان هستند که از هرگونه نقطه ضعف حاکمیت طالبان برای ضربه زدن به آن استفاده خواهند کرد.
اگر دقیقتر به وضعیت مردم افغانستان نگاه کنیم، در یک کلام میتوان گفت که فقر و تنگدستی بیداد میکند و سوءتغذیه در کشور فراگیر شده است. زمانی که حکومت اول حامد کرزای در افغانستان بود، من شخصا در دوران ماموریتم سوءتغذیه را در جامعه حقوقبگیران از نزدیک مشاهده میکردم، ولی الان وضعیت به مراتب بدتر است و سوءتغذیه و عدم امنیت غذایی بیداد میکند. بسیاری از مردم بر اساس قرائن و شواهد، حتی دسترسی به نان خالی هم ندارند.
در شرایطی که جامعه افغانستان که مرز مشترک طولانی با ایران دارد، دچار این معضلات است، سیاست خارجی فعال لازم است تا از ناامنی مرزها از یک طرف که چه خواسته و چه ناخواسته از طرف طالبان ایجاد شده است و از طرف دیگر مسائلی مانند نادیده گرفتن حقابه، سیل پناهجویان و خطرات دیگر در امان بمانیم. جامعهای که به دلیل فقدان خبرنگاران و رسانهها از بطن آن بیخبر هستیم، به صورت بالقوه میتواند خطرات بزرگی برای ما در پی داشته باشد. باید با بخشهای مختلف حکمرانی جامعه افغانستان یک سیاست خارجی فعال در پیش گرفته شود و اگر نظارت دقیق صورت نگیرد از طرف ما میتواند معضلات ما را بیشتر کند.
بزرگترین معضلی که میتواند این همه بینظمی و ناایمنی برای ما ایجاد شود، تبعات ناشی از ناامنی در جامعه افغانستان است که مجموعا بستهای شامل دهها مشکل اضافه را برای ما در آینده ایجاد کند. به هر حال کشوری به عظمت جمهوری اسلامی ایران، بدخواهان زیادی در جهان دارد و این بدخواهان علاقهمند هستند که مشکلات را در جامعه ما ببینند و به مشکلات دامن بزنند و جامعه فعلی افغانستان میتواند زمینهساز برخی مشکلات در مرزهای ما باشد که میتواند با تدابیری این مساله را کنترل کرد.
امیدوارم حاکمیت فعلی افغانستان برای نجات مردم افغانستان از وضعیت کنونی گامهای جدیتری بردارند و اگر نتوانند اجماع جهانی را به سمت این جلب کنند که این حاکمیت در حال خدمت به مردم است، آنگاه چشمانداز روشنی را در افغانستان نخواهیم دید. به امید اینکه مردم مظلوم افغانستان هرچه سریعتر بتوانند از وضعیتی که در آن گرفتار شدهاند نجات پیدا کنند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/722334/