بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - نمناک / همه ما این کلمه انگیزش را شنیده ام اما شاید خیلی درک درست و کاملی نسبت به این کلمه نداریم. بعضی از ما فقط برای رسیدن به موفقیت به سراغش میرویم.
انگیزه برای زندگی
برای داشتن انگیزه در زندگی باید ابتدا جنس انگیزه را بشناسیم، دو نوع انگیزه داریم انگیزه بیرونی و انگیزه درونی
 انگیزه درونی به عوامل بیرونی وابستگی ندارند و در اصل مجموعه ای از خواسته هایی هستند که فرد خود را موظف به رسیدن به آنها می کند.
انگیزه درونی هیچ اجباری را در رسیدن به هدف ایجاد نمی کند و فرد از سر عشق و علاقه و سرگرمی به هدف خود می رسد.انگیزه بیرونی دقیقا خلاف انگیزه بیرونی است.
کار کردن در جامعه و به دست آوردن پول و غذا و مسکن جزو انگیزه های بیرونی هستند که همه از سر اجبار به فرد انگیزه می دهد. ممکن است فرد علاقه ای به کار خود نداشته باشد اما برای سیر کردن شکم خود مجبور به انجام کار باشد.
متاسفانه باید به شما هشدار دهم که بی انگیزگی قدم اول برای افسرده شدن است پس اگر شما بیشتر علائم بالا را دارید باید به دنبال راه درمان آن باشید.ما در این مقاله به چند مورد مهم اشاره می کنیم.
عوامل ایجاد بی انگیزگی
1. انتخاب غلط :اگر انسان در انتخاب مسائل مهم زندگی خود دچار اشتباه شود ، نتیجه بدی در انتظار او خواهد بود برای مثال اگر فرد در انتخاب همسر دچار اشتباه شود اولین اتفاقی که برای او می افتد حس بی انگیزه بودن است.
2. حرف مردم :افرادی که در رسیدن به هدفشان ثابت قدم نیستند به حرف مردم تکیه می کنند.مشورت با مردم راه بسیار درستی برای رسیدن به راه مناسب است اما این موضوع که از هر آدمی نظر بخواهید بدون توجه داشتن به حیطه کاری او ، باعث افزایش ناامیدی و ایجاد ترس نسبت به آینده می شود.
3. ترس : عامل تنبلی و بی تحرکی خیلی از افراد همین موضوع است.ترس به مرور انگیزه را در قلب انسان می کشد.
4. برنامه ریزی :برای رسیدن به هدف حتما باید برنامه ریزی کنید.در بین مردم کم هستند کسانی که برنامه ریزی روزانه و هفتگی داشته باشند و دقیقا همین افراد به موفقیت می رسند.
دلیل نداشتن برنامه ریزی بسیاری از مردم این موضوع است که نمی توانند به برنامه خود جامه عمل بپوشانند و این موضوع بی انگیزگی را همراه دارد.
5. بی علاقه بودن :فراموش نکنید که علاقه و عشق مهم ترین عوامل از بوجود آمدن انگیزه درونی است.
تمام کسانی که در زمینه ای به موفقیت چشمگیری رسیدند حتما به موضوع موردنظر خود علاقه داشتند. اگر بازیگری در جشنواره کن برنده جایزه می شود ، حتما از جمله بازیگری علاقه من است در سخنرانی خود استفاده می کند.
اگر ثروتمندی را به جایگاه دعوت می کنند تا جوانان را پند دهد ، حتما علاقه اش به کار و پول را برای جوانان بیان می کند.
در هر مسیری سختی وجود دارد این سختی برای شما نه کم است و نه زیاد است بلکه دقیقا متناسب با عشق و علاقه شما به مسیری است که در آن قرار دارید.هرجا که از علاقه شما به کاری که انجام می دهید کم شود ، قطعا تلاشتان کاسته می شود و هر موقع که ایجاد انگیزه درونتون صورت گیرد ، قدرت و سرعت بیشتری در کار ها و تلاش های خود خواهید داشت.
6. آنچه درون ذهنمان می گذرید نیز از عوامل بی انگیزگی است. گاهی اوقات در ذهنمان از خودمان موجودی می سازیم که با شرایط فعلی زیاد تشابه ندارد و بعد از مقایسه دو شخصیت به شکست و بی انگیزگی می رسیم.این مورد زمان بر است اما اگر این اتفاق برای شما بیفتد باید زمان زیادی را صرف بازپس گیری ذهن خودتان کنید.
7. کتاب نخواندن و عدم آگاهی از عوامل بی چون و چرای بی انگیزگی است.فرد بی انگیزه خود را تنها می پندارد و فکر میکند فقط اوست که با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند.
در ذهن او راه حلی برای عبور از مشکلات وجود ندارد و احساس بی چارگی می کنند.بسیاری از افراد با خواندن کتاب ها و آگاهی پیدا کردن نسبت به روش حل مشکل ، راه خود را ادامه می دهند. حتی افراد موفق با نوشتن مشکلاتشان در طول مسیر کسب موفقیت ، باعث پرفروش شدن کتاب خود می شوند.
حال که با عوامل ایجاد بی انگیزگی آشنا شدید بهتر می توانید آنها را در زندگی خود بشناسید.
قدم اول در ایجاد انگیزه برای زندگی ، حذف عواملی است که انگیزه را از شما می گیرند.
اگر در جمع دوستانتان فردی را دارید که همیشه غر می زند و از وضعیت موجود شکایت می کند ، برای رسیدن به هدفتان ، رابطه خود را با او کمتر کنید.
اگر در برنامه روزانه اثری از کتاب خواندن وجود ندارد با کمترین زمان ( مثلا 10 دقیقه در روز ) شروع کنید و به آرامی زمان را افزایش دهید.
کتاب های انگیزشی بخوانید
کتاب هایی که برای فهمیدن آنها نیاز به تمرکز و فهم بسیار بالایی ندارید.
این کتاب ها را می توانید با پرس و جو به راحتی پیدا کنید. نویسندگان زیادی در این زمینه فعالیت می کنند. با خواندن کتاب های انگیزشی از نویسندگان مختلف ، بالاخره با یکی از آنها احساس همزادپنداری می کنید. پیشنهاد ما این است که وقتی از قلم نویسنده ای خوشتان آمد برای ادامه راه همه کتاب های او را بخوانید و در سمینارهای او شرکت کنید.